سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

نشست دوستانه با محور احیاگری (جلسه‌ی سوم: احیاگران معاصر)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. شب سوم از مباحث این سه شب که فی الجمله در خصوص احیاگران دینی و نواندیشان حیطه‌ی دین بود به بحث احیاگران در روزگار ما و لااقل صد سال اخیر اختصاص داشت.

 

جلسه در ساعت 20:30 آغاز شد.

شروع جلسه با قرائت زیارت عاشورا با صدای گرم دوست عزیزمان جلیل خدادایان بود. ایشان در ابتدای جلسه بخش‌هایی از زیارت عاشورا را برای دوستان خواندند.

مطابق معمول این چند شب جلسه با شعر از خواجه‌ی شیراز شروع شد. دکتر نجاتیان در خصوص این غزل‌ها این توضیح را دادند که در ابتدای هر جلسه تفالی به دیوان خواجه می‌زنند و غزلی را خدمت دوستان قرائت می‌کنند.

جهان بر ابروی عيد از هلال وسمه کشيد

هلال عيد در ابروی يار بايد ديد

شکسته گشت چو پشت هلال قامت من

کمان ابروی يارم چو وسمه بازکشيد

مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت

که گل به بوی تو بر تن چو صبح جامه دريد

نبود چنگ و رباب و نبيد و عود که بود

گل وجود من آغشته گلاب و نبيد

بيا که با تو بگويم غم ملالت دل

چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنيد

بهای وصل تو گر جان بود خريدارم

که جنس خوب مبصّر به هر چه ديد خريد

چو ماه روی تو در شام زلف می‌ديدم

شبم به روی تو روشن چو روز می‌گرديد

به لب رسيد مرا جان و برنيامد کام

به سر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد

ز شوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند

بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مرواريد

پس از غزل حافظ دکتر نجاتیان سخنران جلسه اشاره‌ای کرد به نهضت‌هایی که بعد از قیام عاشورا شکل گرفت و به خونخواهی امام حسین قیام کردند. همچنین نهضت‌های ایرانی در دوران بنی امیه و بنی عباس شکل گرفت.

در ایران و عالم اسلام به طول کلی کسانی بودند که داعیه‌ی احیاگری داشتند و امروزه هم بسیار از ایشان به عنوان احیاگر دینی شناخته می‌شوند. فارابی اندیشه‌های نوگرایانه داشت. امام محمد غزالی که کتاب احیاء العلوم دینی و کیمیای سعادت را نوشت. مولانا جلال الدین بلخی بود که اندیشه‌های ماقبل خود را جمع‌آوری کرد و اندیشه‌هایش را در قالب نظم و نثر منتشر کرد. محی‌الدین عربی که نظرات متفاوت و متعارضی راجع به او وجود دارد و بسیاری او را پدر عرفان اسلامی می‌دانند. فصوص الحکم ابن عربی مشهور است و تاثیر بسیار زیادی در عالم اسلام داشت. ابن تیمیه هم در بین اهل سنت طرفدارانی داشت و دارد که اندیشه‌ی توحیدی خاصی را مطرح کرد و به انحرافاتی هم کشیده شد.

در صد سال اخیر بعد از مدتی رکود در عالم اسلام و به تعبیری خاموش شدن چراغ اندیشه در شرق اندیشوری مثل سید جمال اسدآبادی ظهور کرد که در عهد استبداد ناصری می‌زیست. سید جمال وقتی با مظاهر تمدّن غرب آشنا شد به فکر فرو رفت و در نوشته‌هایش ریشه‌ی عقب‌ماندگی شرق را در درجه‌ی اول استبداد می‌دانست. دیگر جهالت توده‌ی مردم و ناآگاهی ایشان، سوم نفوذ بدعت‌ها و خرافات در بین مردم، و نکته‌ی مهم دیگر تفرقه بین مسلمین و در نهایت استعمار ملل غربی بود که نظر سیدجمال را جلب کرد.

در مصر محمد عبده جذب نظرات سیدجمال شد و راه او را ادامه داد. از دیگر کسانی که تحت تاثیر او بودن رشید رضا و حسن البنا بودند که هر کدام راهی رفتند و اندیشه‌های امروز سلفی‌ها و اخوان‌المسلمین متاثر از این دو تن هستند. در ادامه در مصر جمال عبدالناصر ظهور کرد که بیشتر تکیه به اندیشه‌های ناسیونالیستی داشت و به جنبه‌های دینی کمتر توجه داشت.

در شبه قاره سید احمدخان سِرهندی بود که سعی داشت همه چیز را عقلانی کند. دیگر شاه ولی‌الدین دهلوی بود که اندیشه‌های نوسلفی داشت. دیگر اقبال لاهوری بود که دلباخته به سنت‌های شرق بود و از طرفی غرب را هم دیده بود و اندیشه‌های نوگرایانه داشت. اقبال بازگشت به خویشتن را در عالم اسلام مطرح کرد.

در ایران مهم‌ترین اتفاق نوگرایانه که در صد سال اخیر افتاد نهضت مشروطیت بود که در ادامه احیاگران زیادی از دل این نهضت بیرون آمدند. نهضت مشروطیت در بین علما مخالفان جدی‌ای داشت از جمله شیخ فضل‌الله نوری شدیدا به این حرکت مخالف بود. در مقابل علامه نایینی بود که سعی می‌کرد مبانی نظری نهضت مشروطیت را از فقه اسلامی بیرون بکشد و به بسیاری از سوال‌هایی که در آن روزگار از طرف مخالفان مشروطیت پاسخ داد.

دکتر نجاتیان به چهار سوال مقدّر پاسخ داده شده از سوی علامه نایینی اشاره کرد از جمله منافات دین با آزادی، برابری، قانون، حق رای دادن مردم و انتخاب حاکم. علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب تنبیه الملة و تنزیة الامة رجوع کنند. از دیگر علمای موافق مشروطیت که شهرت و نفوذی داشتند می‌شود به آخوند خراسانی اشاره کرد.

بعد از شهریور 1320 مرحوم محمد تقی شریعی در خراسان کانون نشر عقاید اسلامی را راه اندازند که بعد منجر به زایش احیاگران بسیاری می‌شود از جمله فرزند همین جناب، دکتر علی شریعتی که نیاز به معرفی ندارد. آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان از دیگر احیاگران موفق پیش از انقلاب بودند. جلال آل احمد اندیشه‌های خاصی داشت که بسیاری او را در زمره‌ی روشنفکران شرقی می‌دانند. جوهره‌ی حرکت جلال مقابله با غرب‌زدگی بود. محمد نخشب دیگر کسی است که شهرتی دارد و اندیشه‌های سوسیالیستی را می‌پسندید و می‌خواست این اندیشه را با توحید آشتی دهد.

دکتر علی شریعتی از مهم‌ترین و مشهورترین کسانی بود که زمره‌ی احیاگران دینی بوده‌اند. ایشان با نقد سنت، نقد نقش روحانیان سنتی، نقد تصوف و انحرافات آن در حسینیه‌ی ارشاد سخنرانی‌هایی کردند که شهرت دارند. حرکت اصلی دکتر شریعتی ایدئولوژیک کردن دین بود.

پس از انقلاب احیاگران بیشتر به نام نواندیشان دینی خوانده می‌شدند. دکتر عبدالکریم سروش با تئوری دین حداقلی، دکتر مصطفی ملکیان با تئوری عقلانیت دینی از مشهورترین نواندیشان بعد از انقلاب بودند که هنوز نظریات این دو عزیز به روز می‌شود و نظریاتی جدید می‌دهند که فضای روشنفکری روز سخنان ایشان را دنبال می‌کنند و نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهند. دکتر فنایی از دیگر نواندیشانی است که تئوری دین اخلاقی را مطرح می‌کند و از منظر اخلاق دین را نقد می‌کند و سعی می‌کند دین را اخلاق تطبیق دهد.

در انتها با توجه به تعداد فراوان روشن‌گران دینی و نظرات ایشان بسیار است و در این مقال اندک نمی‌گنجد به دوستان توصیه کردند که در صورت علاقه‌مند شدن به این بحث این مباحث را دنبال کنند و در جلسات دیگر راجع به آن‌ها سخن بگوییم. سوال پایانی دکتر نجاتیان از حضّار این بود که در عصر ظهور روشنفکران دینی وظیفه‌ی ما چیست و چه نقشی در این حرکت و سیر داریم.

دوستان حاضر در جلسه هر یک راجع به سوال دکتر نجاتیان و دیگر مباحثی که در خلال بحث به ذهن‌شان رسیده بود سخن گفتند.

مانند دو شب گذشته مداحی جناب شجاعی را شنیدیم که ایشان باز هم یک نوحه و مرثیه‌ی قدیمی اما تاثیر گذار را انتخاب کردند که ترجیع‌بندش این جلمه بود: خیمه‌ها در آتش است/ خواهرت محنت‌کش است.

 

جلسه در ساعت 22:40 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

18/7/96

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع احیاءگری دینی, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶ساعت 19:21  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور احیاگری (جلسه‌ی دوم: ویژگی‌های احیاگران)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. دومین جلسه از نشست‌های دوستانه‌ای که امسال دهه‌ی اول محرم در منزل پدر دکتر نجاتیان عزیز برگزار شد هم اختصاص به احیاءگری دینی بود و در شب عاشورای حسینی برگزار شد.

 

جلسه در ساعت 20:38 آغاز شد.

شروع جلسه با قرائت زیارت عاشورا توسط استاد عزیز جناب آقای بهشتی بود که با صدای گرم‌شان این دعا را برای دوستان خواندند.

در ابتدای جلسه دوست عزیز دکتر نجاتیان در باب شب عاشورا و اهمیت آن سخن گفتند و به روایات تاریخی از شب عاشورا و آن‌چه که در کربلا گذشت اشاره شد. پس از آن مانند  دیشب غزلی از خواجه‌ی شیراز خوانده شد.

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

آيا چه خطا ديد که از راه خطا رفت

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين

کس واقف ما نيست که از ديده چه‌ها رفت

بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش

آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم

سيلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت

از پای فتاديم چو آمد غم هجران

در درد بمرديم چو از دست دوا رفت

دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت

عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت

احرام چه بنديم چو آن قبله نه اين جاست

در سعی چه کوشيم چو از مروه صفا رفت

دی گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد

هيهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

ای دوست به پرسيدن حافظ قدمی نه

زان پيش که گويند که از دار فنا رفت

پس از خواندن غزل حافظ سخنران جلسه دکتر نجاتیان به شعر معروف مرحوم حبیب‌الله چایچی اشاره کردن و این شعر تاثیرگذار را برای دوستان حاضر در جلسه قرائت کردند که در موضوع شب عاشورا سروده شده است و مورد توجه مداحان بسیار قرار گرفته و در مجالس مختلف خوانده شده: امشب شهادت‌نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود/ فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می‌شود.

سخنی به اختصار گفته شد در باب آن‌چه که در شب گذشته گفته شد. از سوالی که مطرح شد و پاسخ‌هایی که دوستان گفتند در باب ویژگی‌های حرکت احیاگرانه‌ی اصیل. این ویژگی‌ها در حرکت امام حسین ع نیز مورد بررسی قرار گرفت. از جمله طاهر و پاکیزه بودن حرکت امام حسین از هر گونه شائبه‌ای، دیگر عقلانیت، گفتگو مداری، بی‌توقع بودن و عدم چشمداشت احیاءگران دینی که همین مورد از نشانه‌های استاد و مراد نیز هست.

در ادامه حکمتی از نهج البلاغه‌ی امام علی خواندند که سه شاخص از دیدگاه حضرت علی ع برشمرده شده است: «انما یقیم امر الله سبحانه لا یصانعه و لا یزارعه و لا یتبع المطامع» یعنی کسی می‌تواند امر خداوند را اقامه کند که اولاً اهل سازشکاری، معامله‌گری و مصلحت‌اندیشی به خاطر قدرت نباشد، دوماً اهل همرنگ شدن با جماعت نباشد به تعبیر مرحوم صفایی تقلیل در اهداف نمی‌دهد، و سوماً از طمع‌ها تبعیت نمی‌کند.

معیار دیگری را قرآن مطرح می‌کند و آن هم اخلاص است که در باب پیامبران گفته شده که مصداق کاملی برای احیاءگران دینی هستند. نکته‌ی دیگر تعهد اجتماعی است و این که احیاءگران اصیل ارتباط‌شان را توده‌ی جامعه قطع می‌کنند و حرف مردم را می‌فهمند. دیگر نگرش جامع به دین است یعنی احیاگر دینی درک همه جانبه‌ای از دین داشته باشد و مصداق ایمان ورزیدن به بعضی و کفر ورزیدن به بعضی از دین نباشد. کشف افق‌های تازه در دین و حرف نو آوردن با توجه به مبانی دین می‌تواند مصداق دیگری برای احیاگر دینی باشد یعنی بتواند خود را برای مسایل جدید راه حل‌های تازه ارائه کند.

در ادامه دکتر نجاتیان این نکته را ذکر کردند که ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که از سوی دست دعوتی به سوی ما دراز می‌شود. ما در این دوران باید بتوانیم حرکت‌ها و نهضت‌های اصیل را بشناسیم و هر دعوتی را لبیک نگوییم. با ذکر این نکته به بخش پرسش و پاسخ و بحث گروهی رسیدیم.

در بخش پرسش و پاسخ هم دوستان به ویژگی‌های دیگری از احیاگران اصیل اشاره کردند از جمله استقلال مالی جریان احیاگرانه و عدم مدیون بودن احیاگران به قدرتمندان.

در انتهای جلسه دوست عزیز و بزرگوارمان آقای شجاعی به مداحی پرداختند و یکی از نوحه‌های قدیمی و بسیار حزن‌انگیز عاشورایی را خواندند: امشب شهادت‌نامه‌ی عشّاق امضا می‌شود/ فردا ز خون عاشقان  این دشت دریا می‌شود.

 

جلسه در ساعت 22:34 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

18/7/96

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع احیاءگری دینی, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶ساعت 19:16  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور احیاگری (جلسه‌ی اول: سلسله‌ی احیاگران)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. برای دهه‌ی اول محرم امسال قرار بر این شد که سه جلسه داشته باشیم که در شب‌های نهم، دهم و یازدهم محرم برگزار شود. برای این سه جلسه دوست گرامی‌ام دکتر رضا نجاتیان تصمیم گرفت موضوع احیاگری دینی و سیر تحول روشنفکری دینی را برگزیند. اولین شب اختصاص داشت به مباحثی پیرامون سلسله‌ی احیاگران دینی. در ادامه اهم مطالب شب اول را خواهید خواند.

 

جلسه در ساعت 20:42 آغاز شد.

 

ابتدای جلسه با خواندن زیارت عاشورا توسط دوست عزیزمان جناب آقای جلیل خدادایان همراه بود. پس از خواندن زیارت عاشورا به استقبال سخنان دکتر نجاتیان رفتیم.

در ابتدای سخن دکتر نجاتیان به جلساتی که در سال‌های قبل داشتیم اشاره‌ای کرد و خدا را شکر کرد که امسال هم مراسمی برگزار شد و فرصت گفتگو و تفکر در باب دین و مسایل مربوط به آن پدید آمده است. سپس با خواندن غزلی از خواجه‌ی شیراز سخنان خودشان را آغاز کردند.

برنيامد از تمنای لبت کامم هنوز

بر اميد جام لعلت دُردی آشامم هنوز

روز اول رفت دينم در سر زلفين تو

تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز

ساقيا يک جرعه‌ای زان آب آتشگون که من

در ميان پختگان عشق او خامم هنوز

از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختن

می‌زند هر لحظه تيغی مو بر اندامم هنوز

پرتو روی تو تا در خلوتم ديد آفتاب

می‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز

نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو

اهل دل را بوی جان می‌آيد از نامم هنوز

در ازل داده‌ست ما را ساقی لعل لبت

جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

جان به غم‌هايش سپردم نيست آرامم هنوز

در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش

آب حيوان می‌رود هر دم ز اقلامم هنوز

این که احیاگری با این شب‌ها و ماجرای کربلا چه تناسبی دارد روشن است و امام حسین ع از احیاگران بزرگ دینی است. در سال گذشته راجع به نظرات مختلفی که راجع به قیام امام حسین عرضه شده است بحث شد. طبق سخن خود امام حسین یکی از انگیزه‌های قیام ایشان احیاء امت پیامبر بوده است که به روشنی در سخنان و خط مشی امام حسین مشهود است.

برای روشن شدن مفهوم احیا لاجرم باید به معنی و مفهوم حیات پرداخته شود. کلمه‌ی حیات در قرآن مجید بارها و بارها آمده که مفاهیم گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، از جمله حیات طیبه و حیات مادی.

بحث با اشاره‌ای به سلسله‌ی انبیا به عنوان اولین احیاگران دینی آغاز شد از جمله حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی ع و هر کدام از این پیامبران اقدامات انقلابی و احیاگرانه‌ای کردند که در قرآن به آن‌ها اشاره شده است. نوح پیامبری است که به تصریح قرآن صبح و شب، پنهان و آشکار قومش را به توحید دعوت می‌کرد. پیامبر دیگر خداوند حضرت ابراهیم بت‌ها را می‌شکند و در مقابل نمرود می‌ایستد و به تبلیغ آیین حنیف مشغول می‌شود. موسی بنی اسرائیل را از چنگ فرعون نجات می‌دهند و به آیین یکتاپرستی دعوت می‌کنند. حضرت عیسی در مقابل خرافه‌هایی که دین یهود بروز کرده است ظهور می‌کند و سعی می‌کند در مقابل این انحرافات خط توحیدی را رسم کند.

آیین مسیحیت هم که مظهر تساهل و رواداری است تبدیل می‌شود به یک سیستم بسیار سخت‌گیرانه و کلیسا تبدیل به نهاد قدرتمندی می‌شود که هزار سال گلوی تاریخ را می‌فشارد. تا این‌که کسی مانند لوتر ظهور می‌کند و اعتقادش مبنی بر تضعیف و حذف کلیسا را تبلیغ می‌کند.

بعد از مسیح در شبه جزیره پیامبر اسلام ظهور می‌کند و یک سلسه اقدامات را انجام می‌دهد در جهت تصحیح انحرافاتی که در ادیان بوجود آمده است. بعد از وجود نازنین پیغمبر اسلام سلسله‌ی ائمه و در راس ایشان حضرت علی و امام حسن و امام حسین این حرکت را ادامه دادند. این که چه اتفاقی افتاد که در ظرف پنجاه سال بعد از فوت پیامبر نوه‌اش را در کربلا در سال 61 محرم شهید می‌کنند بحث درازدامنی است که خوب است همه‌ی دوستان در آن مشارکت کنند. از همان ابتدای اسلام فرقه‌های مختلفی بوجود می‌آید و همه‌ی این فرقه‌ها هم دعوی احیاگری داشته‌اند.

پرسشی که دکتر نجاتیان در این قسمت از بحث مطرح کرد و از دوستان حاضر در جلسه خواست که در بحث شرکت کنند این بود که یک نهضت احیاگرانه‌ی اصیل باید دارای چه فاکتورهایی باشد و به قولی دیگر چگونه می‌شود یک نهضت احیاگرانه را از رقبایش و دیگر مدعیان شناخت.

از نکاتی که دوستان در بحث‌های خود به آن اشاره کردند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: تطبیق‌پذیری نهضت احیاگرانه به شرایط زمان و مکان یعنی احیاگر بتواند شرایط زمان و مکان جدید را درک کنید و دایما دین را نو کند اما همواره نگاهی به اصل دین داشته باشد. گفتگومداری، عدم توسّل به خشونت. اخلاق، عقلانیت نیز از دیگر معیارهایی بود که دوستان برشمردند.

در پایان  جلسه دکتر نجاتیان از دوستانی که در بحث شرکت کردند تشکر کردند و خلاصه‌ای از نظرات دوستان را برشمردند. پایان سخنان دکتر نجاتیان این رباعی بود:

یادم ز وفای اشجع الناس آید

وز چشم ترم سوده‌ی الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید

پس از آن مراسم مداحی برادر عزیزمان جناب آقای شجاعی را داشتیم که یکی از مرثیه‌های زیبا و حزن انگیز عاشورایی را انتخاب کرده بودند و دوستان حاضر در جلسه به فیض رساندند. سقای بی‌دست و سرم، آه و واویلا/ برخیز و رو کن در حرم، آه و واویلا.

 

جلسه در ساعت 22:30 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

13/7/96

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع احیاءگری دینی, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۶ساعت 18:4  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور بحث پیامبر اکرم ص (جلسه‌ی چهارم: روش‌های تربیتی پیامبر ص)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. به چهارمین شب و آخرین شب از چهار شب نشست دوستانه با محوریت موضوع پیامبر اسلام رسیدیم. در این شب دکتر نجاتیان بحث سه شب گذشته را جمع‌بندی کرد و در نهایت به این موضوع پرداخت که پیامبر در سیره‌ی عملی خود چه روش‌هایی را برای هدایت مردم پیش گرفته‌اند.

 

جلسه در ساعت 20:27 آغاز شد.


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع پیامبر, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ساعت 18:40  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور بحث پیامبر اکرم ص (جلسه‌ی سوم: سیره‌ی تربیتی امام رضا ع)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. سومین شب به مناسبت شب شهادت امام رضا ع بنا بود بحثی در خصوص زندگی امام رضا ع داشته باشیم. دکتر نجاتیان تصمیم گرفتند شروع بحث با دیگران باشد و خود بحث‌شان را در آخر جلسه ارائه کنند. متاسفانه بحث‌ها به درازا کشید و زمان به دکتر نجاتیان عزیز نرسید و بحث‌شان ماند برای وقتی دیگر. در شب سوم آقایان احسان انوریان، یدالله بهشتی، بهمن صباغ‌زاده، و دکتر احمد قرائی ارائه کننده‌ی مباحث جلسه بودند.

 

جلسه در ساعت 20:36 آغاز شد.


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع پیامبر, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ساعت 18:38  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور بحث پیامبر اکرم ص (جلسه‌ی دوم: سیره‌ی پیامبر اکرم ص)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. شب دوم دکتر نجاتیان بحثی با عنوان سیره‌ی پیامبر اکرم ص آماده کرده بودند. بحث ایشان مبتنی بر آیات قرآن و روایات بود. ایشان بحث خود را ارائه کردند و در ادامه بحث و پرسش و پاسخ گروهی داشتیم.

 

جلسه در ساعت 20:36 آغاز شد.


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع پیامبر, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ساعت 18:37  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور بحث پیامبر اکرم ص (جلسه‌ی اول: امتیازات پیامبر از دیدگاه قرآن)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. دوستان خوب من رسمی خوب دارند و آن هم جمع شدن دور هم به مناسبت‌های مختلف و برگزاری جلسات بحث و سخنرانی است. بعد از جلسات عاشورا و تاسوعا که با محوریت موضوع رضایت برگزار شد دوستان تصمیم گرفتند که در تعطیلات وفات پیامبر و وفات امام رضا هم مطابق همیشه جلساتی برگزار کنیم. بعد از مدتی بحث و گفتگو بر این متفق‌القول شدیم که موضوع صحبت و بحث شخصیت پیامبر باشد.

در سال‌های اخبر و چه بسا در طول تاریخ برداشت‌های مختلف و گاه متناقض راجع به شخصیت پیامبر شده است و بسیار مسلمانانی که خود را پیرو پیامبر اسلام می‌دانسته‌اند روبروی هم جنگیده‌اند. امروز هم جهان اسلام درگیر همین جنگ‌هاست و هر کدام هم اذعان می‌کنند که به شیوه‌ی رسول‌الله تأسی می‌کنند.

دکتر نجاتیان قبول زحمت کرد و قرار شد مباحثی را پیرامون شخصیت پیامبر اسلام آماده کند. همچنین احسان انوریان عزیز هم قول داد که در این شب‌ها بحث سیره‌ی نبوی را با خود به جلسه بیاورد. بحث پیامبر در آیینه‌ی ادبیات فارسی هم بنا شد زمانی از جلسه را در بر بگیرد.

 

جلسه در ساعت 20:21 آغاز شد.


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع پیامبر, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ساعت 18:36  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور رضایت حسینی (جلسه‌ی چهارم: نگاه انسان به خداوند و رضایت از زندگی)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. دهه‌ی اول محرم امسال دوستان‌مان در مشهد جلسه‌ای برقرار کرده بودند با نام «وارثان عاشورا» و بنا بود دوستان تربتی هم در دهه‌ی اول محرم در این جلسه شرکت کنند. اما با این حال حیف‌مان آمد در شب‌های اول که در تربت هستیم جلسه‌ای نداشته باشیم. از این رو به همت دکتر رضا نجاتیان چهار شب چهار جلسه با محوریت رضایت از زندگی و با نگاه به رضایت امام حسین ع در حسینیه‌ی صفارشرق برگزار شد. شب اول موضوع انسان‌شناسی، شب دوم مرگ، شب سوم معاد و نقش این سه موضوع در زیارت عاشورا را در سخنرانی دکتر نجاتیان شنیدیم و دوستان راجع به این موضوع‌ها بحث و تبادل نظر هم کردند. گزارش شب چهارم را محوریت نقش خداشناسی در رضایت از زندگی با هم می‌خوانیم.

در مقدمه‌ی این گزارش دوست داشتم به این نکته هم اشاره کنم که من در هر چهار شب فایل صوتی را ضبط کردم اما متاسفانه به اشتباه حجم 192kb/s را انتخاب کرده بودم و این باعث شده بود حجم فایل‌ها بالا برود و با سرعت اینترنت در آپلود فایل‌ها مشکل داشتم. این شد که فایل‌ها را در کانال و گروه‌های تلگرامی که با دوستان داریم نگذاشتم.

 

جلسه در ساعت 20:50 آغاز شد.

 

در ابتدای جلسه من یک شعر عاشورایی دیگر برای دوستان خواندم. شعر امشب را از یکی دیگر از شاعران معاصر با نام ابوالقاسم حسینجانی خواندم. در مقدمه‌ی شعر گفتم که بیش از هر موضوعی در موضوع عاشورا و کربلا در تاریخ ادب پارسی شعر خوب و عالی داریم اما متاسفانه علیرغم این هم شعر خوب هر سال شاهد خوانده شدن شعرهای ضعیف‌تری در حوزه‌ی مداحی‌ها هستیم. در ادامه غزل خوب آقای ابوالقاسم حسینجانی را با هم می‌خوانیم:

جاده و اسب مهیاست، بیا تا برویم

کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم

ایستاده است به تفسیر قیامت زینب

آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک در خون خدا می‌شکفد، می‌بالد

آسمان غرق تماشاست، بیا تا برویم

تیغ در معرکه می‌افتد و برمی‌خیزد

رقص شمشیر چه زیباست! بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر برگردیم

عرش زیر قدم ماست بیا تا برویم

دست عباس به خونخواهی آب آمده است

آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم و ردا از توفان

راه ما از دل دریاست، بیا تا برویم

کاش، ای کاش که دنیای عطش می‌فهمید

آب مهریه زهراست، بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده است، چرا برگردیم؟

آخر راه همین جاست، بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر باز در این آمد و رفت

تا همین امشب و فرداست، بیا تا برویم

 

پس از خوانده شدن شعر عاشورایی دکتر نجاتیان اشاره‌ای به سه شب پیش کردند و گفتند که بحث امشب راجع به خداشناسی و نقش آن در رضایت از زندگی خواهند بود و اگر زمان و مجالی بود به بحث رزق و روزی نیز خواهیم پرداخت. دکتر نجاتیان در ابتدای سخنان خود مقدمه‌ای از سه جلسه‌ی پیشین گفتند.

آقای نجاتیان سخنان امشب خود را این‌گونه آغاز کردند که اول باید دیدگاه ما نسبت به خداوند اصلاح شود تا به رضایت برسیم. این که ما به خداوند این‌گونه نگاه می‌کنیم که در تخت پادشاهی خود در آسمان نشسته است و منتظر است تا ما خطایی بکنیم تا ما را مواخذه کند یا نگاهی دیگر به خداوند داشته باشیم به تعبیر سهراب سپهری خدایی که همین نزدیکی است.

جلسه با حدیثی از امام حسین راجع به این موضوع شروع شد و بر این نکته تاکید شد که اولین کار ما در رضایت از زندگی این است که خدا را در این هستی ببینیم و سعی کنیم او را بشناسیم. ما انسان‌ها را با صفات‌شان می‌شناسیم و در معرفی هر کس برای روشن شدن وضعیت آن شخص به صفاتش اشاره می‌کنیم. خداوند هم با سیر در اسما و صفاتش شناخته می‌شود.

یکی از تعبیرهای رایج در مورد خداوند که در قرآن هم آمده است این است که خداوند نور است. خداوند ولی است یعنی هم دوست است و هم قیم و سرپرست، در ذیل ولایت حق رفتن خوف و حزن را از بین می‌برد که دو مقوله‌ی مهم در رضایت از زندگی از میان رفتن خوف و حزن است. با شناخت اولیای خداوند می‌شود در سایه‌ی ولایت خداوند قرار گرفت. رحمت و رحمانیت خداوند، جباریت خداوند از دیگر صفات خداوند است. خداوندی که قادر است جبران کند. در زندگی مسایلی پیش می‌آید که اگر ما قائل به جبران آن نباشیم افسرده و حیران می‌شویم. به تعبیر مولانا «روزها گر رفت گو رو باک نیست/ تو بمان ای آن‌که چون تو پاک نیست». خداوند حکیم است و در دنیا چیزی تصادفی و شانسی نیست بلکه حکمتی پشت هر اتفاق وجود دارد. خداوند تواب است یعنی انسان می‌تواند به سمت خداوند بازگردد و خداوند انسان بازگشته را می‌پذیرد. خداوند فتاح است و اگر انسان باور که گشایش خداوند داشته باشد به رضایت نزدیک‌تر می‌شود. خداوند غنی خیال انسان را راحت می‌کند خدایی که اگر تمام ملکوتش را ببخشد چیزی از او کم نخواهد شد. خداوند حافظ که می‌تواند جان ما را، مال ما را، آبروی ما را حفظ کند در حالی که خودمان قدر به حفظ آن نیستیم. خداوند سمیع است، علیم است، بصیر است. انسان در تنهایی تازه موحد می‌شود رو به سوی خدا می‌کند و با او سخن می‌گوید.

صفات خداوند نهایت ندارد و فقط به مواردی از آن اشاره شد. تمام هستی اسماء خداوند است به تعبیر سعدی برگ درختان هم در نظر انسان هوشیار دفتری است برای شناخت خداوند. هر بخش هستی ظرفیتی دارد در ظهور خداوند و انسان است که صفات خداوند را متجلی می‌کند و نهایت تجلی صفات خداوند در هستی انسان کامل است. ائمه‌ی شیعه در نظر شیعیان تجلی کامل اسماء خداوند است. امام حسین نیز با نهضت عاشورا خداوند را به شکلی زیبا در این دنیا متجلی کردند. با نگاه دقیق‌تر به واقعه‌ای که در کربلا اتفاق افتاد و با دقت در زندگی امام حسین می‌توانیم به شناخت جدیدی از خداوند برسیم. امام حسین بود که در متن دردها شکر می‌کرد، با مرگ عشقبازی می‌کرد. به تعبیر حضرت زینب در عاشورا علیرغم همه‌ی تلخی‌ها جز زیبایی تجلی نکرد. ما هم اگر در زندگی و حتی در درد و رنج‌ها تلخی می‌بینیم به این خاطر است که شناخت درستی از خداوند نداریم و به خداوند چنان‌چه باید باور نداریم.

دکتر نجاتیان در ادامه‌ی سخنان‌شان به بحث گروهی روی آوردند و از دوستان خواستند در این خصوص سخن بگویند که چرا ما در زندگی به رضایت نمی‌رسیم یا به عبارت دیگر موانع رضایت از زندگی چیست؟ یکی از نظرات دوستان که برگرفته از گفته‌های خواجه نصیرالدین طوسی است این بود که بنده‌ای که از خداوند راضی باشد خدا هم از او راضی است یعنی رضایت خداوند از بنده و رضایت بنده از خداوند یک رابطه‌ی دوسویه است. رضایت از خداوند هم منجر به رضایت از زندگی می‌شود. نظر دیگر این‌که رضایت خداوند از بنده منوط به رضایت اولیای خداوند می‌شود. نظر دیگر این مردم عیال خداوند هستند و رضایت خلق نیز منجر به رضایت خداوند خواهد شد. یکی دیگر از دوستان به این نکته اشاره کرد که در دعای کمیل یکی از صفات خداوند سریع الرضا ذکر شده است. اگر ما آدم‌های سریع الرضایی باشیم یعنی به تعبیر دیگر سختگیر نباشیم خداوند هم از ما راضی خواهد شد. نگاه تک‌بعدی به دنیا و عدم باور به غیب از موانع مهم رضایت است چرا که به زندگی‌های مختلف نگاه می‌کنیم و فاصله‌ها و تبعیض‌ها را می‌بینیم و بدون در نظر گرفتن آخرت نمی‌توانیم این فاصله‌ها را درک کنیم. نکته‌ی دیگر که مطرح شد این است که در بسیاری از موارد با گذشت زمان درد و رنج‌ها را طور دیگری تعبیر می‌کنیم یعنی ممکن است بعد از بیست سال بفهمیم که فلان نعمت به نفع ما تمام نشده و فلان نغمت به نفع‌مان شده است.

دوستان بحث جالبی را در ادامه مطرح کردند که رضایت هم رضایت تفاوت دارد. می‌شود تعبیر رضایت فرورونده و رضایت فرارونده را بکار برد. انسان در هستی مسئول است و رضایت نباید این فکر را پیش بیاورد که هیچ حرکت اجتماعی انجام ندهیم یا هیچ کاری نکنیم جهت بهبود شرایط خودمان و دیگر انسان‌ها. ما باید درک کنیم که به اندازه‌ی توان‌مان مسئولیت داریم اما در این‌که نتیجه بگیریم یا نه قدرتی نداریم. رضایت در این مرحله به کار می‌آید که انسان خداوند را در هستی در نظر بگیرد و این در نظر گرفتن خداوند باعث می‌شود رضایت ما از زندگی افزایش پیدا کند و زندگی بهتری یا به تعبیری دیگر زندگی معناگرایانه و معنوی‌ای داشته باشیم.

بعد از آن این بحث پیش آمد که با محدود بودن دید ما در دنیا ما در مورد خواسته‌هایمان چکار کنیم از طرفی باید خواسته‌های‌مان را در دعاهای خود مطرح کنیم و از طرف دیگر خودمان نمی‌دانیم که آن‌چه می‌خواهیم در نهایت به نفع ما خواهد بود یا به ضرر ما. دکتر نجاتیان اشاره‌ای به داستان دقوقی در مثنوی اشاره کرد که داستانی است در مورد ادب دعا. این که انسان در حال عادی با همین درک محدود خودش هر چه می‌خواهد خوب است از خدا بخواهد اما مرتبه‌ی دیگری هم هست که انسان می‌تواند به درجه‌ای برسد که در دعا خود هم حکمت خداوند و علم مطلق خدا را در نظر بگیرد. به تعبیر مولانا «قوم دیگر می‌شناسم ز اولیا/ که زبان‌شان بسته باشد از دعا». در دعاهایی که از قول انبیا در قرآن آمده است ظرایفی در خصوص ادب دعا مطرح شده است. از جمله این که به ساده‌ترین شکل ممکن خواسته را مطرح می‌کنند و در نهایت به این نکته اشاره می‌کنند که البته خداوند بهتر از ما می‌داند که چه به صلاح‌مان است.

آخرین جلسه از جلسات چهارگانه‌ی دهه‌ی اول محرم امسال هم ساعت 22:29 به پایان رسید. در پایان این چهار گزارش دوست دارم به این نکته اشاره کنم که از این که در این جلسات شرکت می‌کنم خیلی خوشحال هستم. در تمام سال‌های نوجوانی و جوانی‌ام این آرزو را داشتم که دوستانی داشته باشم که دغدغه‌هایی این‌چنین داشته باشند. گاهی در همین ایام محرم و صفر در جلسه‌هایی شرکت می‌کردم اما در غالب موارد حرف‌هایی در دلم می‌مانند. جلسات این چند سال همان حرف‌هایی که تمام آن سال‌ها در دلم ماند را زبان دوستان همدلم می‌شنوم. انشاالله دهه‌ی آخر صفر هم جلسات مشابهی داشته باشیم هرچند بار اصلی روی دوست دکتر رضا نجاتیان است و این عزیز به ازای هر ساعت جلسه ده‌ها ساعت وقت صرف آماده کردن مطالب خود می‌کنید. به سهم خودم از رضا نجاتیان عزیز و همه‌ی دوستان شرکت کننده واقعا تشکر می‌کنم.

***

بهمن صباغ زاده

5/8/95

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با محور رضایت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ساعت 18:47  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور رضایت حسینی (جلسه‌ی سوم: نگاه انسان به معاد و نقش آن در رضایت از زندگی)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. در دو شب گذشته به دو بحث اصلی رضایت از زندگی پرداخته شد. شب اول دکتر نجاتیان در خصوص جهان‌بینی و انسان‌شناسی سخن گفت و شب دوم در باب نگاه ما به مرگ. شب سوم بنا بود در مورد شناخت انسان از معاد و همچنین شناختش از خداوند و تاثیر این دو در رضایت از زندگی بحث شود.

 

جلسه در ساعت 20:55 آغاز شد.

 

در ابتدای جلسه دکتر نجاتیان نگاه‌های مختلف نسبت به معاد را برشمرد و هر یک را توضیح داد. اولین نگاه این است که چون معادی هست لاجرم ما مبعوث و محشور می‌شویم. نگاه دیگر این است که انسان مرتبه‌ای دارد بزرگ‌تر از دنیا و این عظمت انسان ضرورت معاد را به دنبال دارد.

در قرآن نکاتی راجع به معاد مطرح شده است. در قرآن قیامت دار قرار خوانده می‌شود یعنی این دنیا دنیای تلاطم و آشوب و بی‌قراری است و آخرت جای قرار است. دیگر در قرآن ابدیت دار سلام و آرامش معرفی شده است. دنیا جای فنا و نابودی است و ابدیت جای جاودانگی خواهد بود. آخرت وقت حساب است. ذات دنیا آمیخته با شک است و قیامت یوم‌الحق است.

بسیاری از بزرگان عرفان اسلامی اعتقاد دارند که در معاد اعمال ما تجسم پیدا می‌کنند. نکته‌ی مهم این است که نگرش ما به معاد در نگاه ما به زندگی و رضایت از زندگی نقش دارد.

در ادامه بحثی در گرفت در مورد تاثیر باور به معاد و رضایت ما از زندگی و دوستان نظرات خود را راجع به این موضوع بیان کردند. از جمله باور به معاد باعث عزت انسان در زندگی می‌شود مانند شهدای کربلا که مرگ عزت‌مند را به زندگی با ذلت ترجیح دادند. باور به معاد باعث می‌شود انسان کارهای این جهان را نیمه‌کاره نداند و بداند که فرجام برخی از کارها در ابدیت متجلی می‌شود. باور به معاد یعنی باور به بازگشت اعمال و این باور کمک می‌کند تا لحظه لحظه‌ی زندگی برایش ارزشمندتر شود.

به تاکید قرآن و روایات دنیا و آخرت در هم تنیده شده است. فعل‌های بسیار در خصوص بهشت و قیامت به صورت مضارع صرف شده است. این که جهنم بر کافران احاطه دارد به همین معنی اشاره دارد. یعنی اعمال ما ذره ذره و خشت و خشت بهشت و جهنم ما را می‌رساند. مجموع این آیات و روایات بر این معنی ناکید دارد که بهشت و جهنم نقد است.

شب اول آقای احسان انوریان دوست هنرمندم نگاهی به زیارت عاشورا داشتند و مطالبی را راجع به این زیارت بیان کردند. در شب سوم بخش دوم جلسه به ادامه‌ی سخنان آقای انوریان اختصاص داشت.

احسان انوریان در ابتدای سخنانش گفت که زیارت به معنی دیدار است و ما با خواندن زیارت ائمه به نوعی به دیدار ایشان می‌رویم. زیارت عاشورا یکی از مشهورترین زیارت‌هایی است که شیعه می‌خواند. این زیارت حتی از زیارت امام حسین ع مشهورتر است و بیشتر خوانده می‌شود. یکی از تفاوت‌های اصلی این زیارت با دیگر زیارت‌ها این است در دیگر زیارت‌ها ما به ائمه سلامی می‌فرستیم و در این زیارت لعن‌هایی هم قید شده است. در طول تاریخ تشیع دلایل زیادی در تفسیر این لعن‌ها آمده است مثلا یکی این که ظلمی که در کربلا به امام حسین رفت سرنوشت تاریخ را به گونه‌ای رقم زد که در تاریخ شیعه تاثیر زیادی داشت و ما از این جهت اشقیای دشت کربلا را لعن می‌کنیم که به تاریخ و به ما ظلم کردند.

 یکی از نکاتی که در تفسیر لعن‌های زیارت عاشورا باید در نظر داشت این است که واقعه‌ی عاشورا یکی از پررنگ‌ترین تقابل‌های حق و باطل بود. باطل بودن معاویه به اندازه‌ی یزید در ذهن مردم روشن نبود اما وقتی یزید به خلافت رسید خواص می‌دانستند که یزید چگونه است. خروج امام حسین و جایگاه دینی امام حسین هم چیزی نبود که بر کسی پوشیده بماند. امام حسین خروج از مدینه و بعد از مکه را مخفیانه انجام نداد و باز تمام خواص مدینه و مکه از قصد امام حسین باخبر بودند و در بین مردم عادی غالبا به حق بودن امام حسین باور داشتند. مخصوصا مردم کوفه که هنوز علی ع را در خاطر داشتند می‌دانستد حسین کیست و حاضر نیست با یزید بیعت کند.

در زیارت عاشورا برخی افراد خاص لعن شده‌اند و برخی به صورت خاندان لعن شده‌اند. باید به این نکته توجه داشت که سب کردن در قرآن نهی شده است اما لعن در قرآن هم آمده است و تعبیر شجره‌ی ملعونه از تعابیر قرآن است. در سنت نبی هم نقل شده است از جمله حکم که بعدا فرزندش به نام مروان حکم خلیفه شد نیز از طرف پیامبر لعن شده است.

در پایان جلسه دکتر نجاتیان و آقای انوریان از دوستان شرکت‌کننده درخواست کردند که نظر خود را راجع به زیارت عاشورا و موضوع لعن در این زیارت‌نامه بیان کنند. از جمله بحث‌هایی که پیش آمد بحث سندیت زیارت عاشورا بود. دیگر سیره‌ی ائمه‌ی معصوم و برخورد مهربانانه‌ای که با همان اشقیا داشته‌اند. از دیگر بحث‌ها بحث عملگرایی و وحدت جهان اسلام در امروز بود، مسلم است وقتی شیعیان در اقلیت بودند و حتی زمانی آنقدر در خفیه بودند که جرات نقل همین زیارت عاشورا و امثال آن را نداشته‌اند. دیگر نظرات بحث لعن خاندان می‌تواند به معنی همفکران باشد همین‌طور که کسی به فضل پدر فاضل نمی‌شود به ظلم پدر هم ظالم نخواهد شد. نظر دیگر تفاوت محب واقعی و غیرواقعی است. باید در نظر داشت که اگر کسی مرامی مانند یزید داشته باشد و بر لب حسین حسین بگوید وقتی همین لعن‌ها را به زبان بیاورد شامل خودش هم خواهد شد، محب بودن که به زبان نیست که گاه همین حب را اسباب تزویر و ریا می‌شود کرد. در نهایت بحث تولی و تبری پیش آمد که عاشق مرامی می‌شوی و به مرامی عشق می‌ورزی به کسی که با مرام محبوب می‌گنجد احساس دوستی نخواهی داشت. بحث دیگر اشخاص خاصی است که در زیارت عاشورا لعن شده‌اند و این‌ها کسانی بوده‌اند که در مساله‌ی کربلا جنایت‌های بزرگی مرتکب شدند.

بحث امشب به درازا کشید و دوستان در بحث شرکت کردند. در نهایت جلسه ساعت 22:40 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

4/8/95

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با محور رضایت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۴ آبان ۱۳۹۵ساعت 19:1  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور رضایت (جلسه‌ی دوم: نقش نگاه ما به مرگ در رضایت از زندگی)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. شب گذشته راجع به شناخت انسان از خود و از جهان پیرامونش و نقش آن در رضایت از زندگی گفتگو شد. محور بحث رضایت امام حسین ع است که در هر لحظه و حتی در آخرین لحظه راضی به رضای خداوند بود. بحث شب دوم شناخت انسان از مرگ و دیدگاه‌هایی مختلفی که در مکاتب مختلف نسبت به مرگ به وجود آمده بود. مکتبی می‌تواند ما را به آرامش برساند که مساله‌ی مرگ را برای ما حل کند. این که دین ما، مذهب ما و اولیای دینی ما در این مورد به ما چه گفته‌اند محور بحث شب دوم بود.

 

جلسه در ساعت 20:38 آغاز شد.

 

شب گذشته سه بند از ترکیب‌بند پنج بندی با عنوان «گلوی سرخ عطش» برای دوستان خواندم و شاعر این شعر را هم به اختصار برای دوستان معرفی کردم. شب دوم در مقدمه معرفی مختصری راجع به قالب «ترکیب‌بند» ارائه کردم. بعد در خصوص ترکیب‌بند محتشم کاشانی سخن گفتم و گفتم که ترکیب‌بند آقای غلامرضا شکوهی که امشب می‌خواهم دو بند آخر آن را بخوانم دارای یک ابتکار است. ابتکار آقای شکوهی این است که در غزل‌هایی که برای این ترکیب‌بند سروده است ردیف یکسانی را در نظر گرفته است. وی برای هر پنج غزل این ترکیب‌بند «حسین» را به عنوان ردیف انتخاب کرده است. ادامه‌ی این ترکیب‌بند زیبا را در ادامه برای دوستان حاضر در جلسه قرائت کردم.

اگر ز هستی خود دل نمی‌بُرید حسین

یقین به آرزوی خود نمی‌رسید حسین

کجا نشانه‌ی خون خدا لقب می‌یافت

اگر که شهد شهادت نمی‌چشید حسین

مگر معاهده‌ی ظلم و نور ممکن بود

اگر مصالحه می‌کرد با یزید حسین

حسین‌گونه شدن را به کربلای قتال

ز گاهواره‌ی مادر مگر شنید حسین

اگر چه سوختم از داغ آن ذبیح ولی

مگر که داغ عزیزان خود ندید حسین

فقط تویی که ز محراب نینوا جاری‌ست

کسی که خون تنش را رگ خدا جاری‌ست

 

شبی که کفر به دستش بهانه بود، حسین

جواب خواهر تو تازیانه بود، حسین

زلال خون تو و نیزه‌های سرکش ظلم

کبوتران تو را آب و دانه بود حسین

به جای بوسه بر آن چهره، زخم بارش تیر

تو را که قلب خدایی، نشانه بود حسین

گلوی سرخ عطش را به شام عاشورا

حضور یاد تو شام شبانه بود حسین

بریدن سرت ای لوح پاک قرآنی

دریغ، بعد شهادت روا نبود حسین

تو ای محرم خونین سوگوار، بمان

بمان، به خاطر دل‌های داغدار بمان

 

در ادامه دکتر نجاتیان عزیز بحث را این‌گونه شروع کرد که مرگ در زندگی برای انسان زنگی است که هر روز و هر ساعت به صدا درمی‌آید و به تعبیری صدای ژیغ ژیغ درب مرگ یکسره بلند است. مرگ و زندگی چنان با یکدیگر درآمیخته است که تصور زندگی همیشه بدون مرگ ممکن است. به قول سهراب سپهری «زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ». وی سخنانی از بزرگان در معرفی مرگ بر زبان آورد و در نهایت به این حقیقت اشاره کرد که برای شناخت مرگ باید زندگی را خوب شناخت. قرآن برای مرگ خلقت قائل است و می‌گوید ما مرگ را خلق کردیم و حیات را، یعنی حتی در بیان مرگ را بر زندگی مقدم شمرده.

در ادامه دکتر نجاتیان این سوال را مطرح کرد که چرا ما از مرگ در هراس هستیم؟ دوستان حاضر در جلسه هر کدام پاسخی به این مساله دادند. از جمله پاسخ‌های دوستان این موارد بود: مجهول بودن مرگ و بی‌تجربه بودن ما نسبت به آن، مرگ را برابر با نیستی دانستن، شیفتگی به دنیا، ترس از آن‌چه شنیده‌ایم ممکن است بعد از مرگ برای ما اتفاق بیفتد، انس پیدا کردن و خو گرفتن با محیط قبلی و ترس از تغییر محیط، عدم باور به وحی، میل به جاودانگی.

پس از شنیدن نظرات دوستان دکتر نجاتیان به رساله‌ای به نام دفع الغم من الموت از ابوعلی سینا اشاره کرد که در کتاب نفس شفا آمده است. وی در این رساله در خصوص مرگ نوشته و در آن شش عامل اصلی برای هراس از مرگ ذکر کرده است: 1- جهل و عدم شناخت نسبت به مرگ. 2- سختی دل کندن بعد از انس گرفتن انسان به دنیا. 3- عدم آگاهی و تجربه از آن‌چه بعد از مرگ اتفاق می‌افتد. 4- انفرادی بودن تجربه‌ی مرگ. 5- ندانستن زمان مرگ. 6- امیدها و آرزوهایی که با مرگ ناتمام می‌ماند.

فلاسفه‌ی غربی از یونان باستان تا روان‌شناسان جدید نیز راجع به مرگ نظربه‌هایی داده‌اند از جمله «اپیکور» می‌گوید تا وقتی زندگی هست مرگ نیست و وقتی مرگ هست دیگر زندگی نیست،‌ پس وقتی شخص هیچ‌گاه مرگ را ملاقات نمی‌کند چه نیازی است که به مرگ فکر کنیم؟ رولو می که پدر روان‌شناسی اگزیستانسیالیسم است می‌گوید هر چه می‌تواند خوشی تجربه کنید و هر چه می‌توانید خوبی کنید و ترس از مرگ نداشته باشید. در ادامه روانشناسانی از جمله الیزابت کوبلر راس به روانشناسی مرگ علاقه‌مند شدند و موضوع تحقیق‌شان راجع به بیماران صعب‌العلاج و کنار آمدن با مرگ بود. خانم کوبلر راس در این تجربه پنچ مرحله در مواجهه با مرگ را تشخیص داد. از جمله 1- انکار مرگ. 2- خشم و اعتراض به خداوند و هستی 3- چانه‌زنی با خداوند و هستی 4- افسردگی 5- تسلیم و رضایت و خرسندی. ارنست بیکن می‌گوید ترس از مرگ در انسان پیشین بسیار کمتر بود چرا که در آن دوران مرگ‌آگاهی بیشتر بوده است اما در دوران جدید مرگ برای انسان معاصر بایکوت خبری می‌شود.

ویکتور فرانکل از دیگر کسانی است که راجع به مرگ تحقیق کرده است. او معتقد است کسانی که می‌توانند با مرگ کنار بیایند ویژگی‌هایی دارند. کسانی که در زندگی معنایی می‌بینند و کسانی که عشق و امید در زندگی دارند بهتر با مرگ مواجه می‌شوند.

در این مرحله دکتر نجاتیان از دوستان شرکت کننده درخواست کرد که در بحث شرکت کنند و بگویند به نظر ایشان چگونه می‌شود با مرگ کنار آمد؟ چگونه می‌شود با مرگ زندگی کرد؟ دوستان در پاسخ نکات بسیار جالبی را مطرح کردند. از جمله پخته شدن انسان یعنی انسانی که در زندگی عمیق زیسته است و مانند میوه‌ی رسیده شاخه را به آسانی رها می‌کند مرگ را مرحله‌ای از زندگی می‌بیند؛ دل بسته نشدن به دنیا و مردن پیش از مردن؛ خوب زندگی کردن، در لحظه زیستن، با عشق زیستن، عشق به همنوع و ... از دیگر مواردی است که تاثیر مثبتی در مواجهه با مرگ در زندگی دارد.

مولانا در مثنوی بارها جمله‌ای طلایی را تکرار می‌کند و می‌گوید «موتوا قبل ان تموتوا» یعنی مرگ را باید به متن زندگی آورد. از جمله دیگر تعبیرهای زیبای مولانا این است که درد و رنج‌ها پیامبران مرگ هستند که انسان را برای مرگ آماده می‌کند. دیگر نکته‌ی جالبی که مولانا مطرح می‌کند این است که می‌گوید مرگ هر کس همرنگ اوست یعنی تصورمان از مرگ همان حقیقت خودمان است. خلوت و تفکر انسان در خویش باعث می‌شود مرگ خود را هم بهتر بشناسد. دیگر نکته‌ای که مولانا مطرح می‌کند این است که اعمال ما در تصور ما نسبت به مرگ نقش مهمی دارند مولانا مثالی زیبا در این مورد می‌زند. او انسان را به پرنده‌ای در قفس تشبیه می‌کند که اگر بیرون قفسش گربه‌هایی منتظرش باشند هرگز دوست ندارد قفس شکسته شود و اگر قفسش در باغ و بستان باشد و از جانب بیرون قفس خطری حس نکند خوب البته مایل است که این قفس هر چه زودتر بشکند. از دیگر نکاتی که مولانا به آن اشاره می‌کند مردن و تکاملی است. او به مراحلی که انسان طی کرده است اشاره می‌کند و می‌گوید مرگ پلکان ترقی و رشد انسان بوده است. در نهایت مولانا به عشق به خداوند تاکید می‌کند و می‌گوید عشق خداوند بر هر ترسی غلبه می‌کند.

امام حسین نیز در باب مرگ سخن‌های نابی گفته است. امام حسین در مورد مرگ گفته: «چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیای حق سبک و راحت است. مرگ در راه عزت جز زندگی جاوید نیست. آفرین و درود بر تو ای مرگ در راه خدا. اما شما قادر به از بین بردن عظمت من و شرافت من نیستید. پس در این صورت باکی از کشته شدن ندارم و مرگ جز پلی نیست که انسان را به سمت ابدیت رهنمون بشود.»

در پایان از دوستان خواسته شد که اگر نظری و نکته‌ای در ذهن دارند در میان بگذارند. دوستان در این مرحله سوالاتی را مطرح کردند و دیگر دوستان و دکتر نجاتیان سعی کردند در حد مقدور پاسخ‌هایی بدهند. بحث اصلی آخر جلسه راجع به درد و نگاه‌های مختلف به درد بود که رضایت از زندگی لزوما ناشی از کاهش درد نیست گاهی در متن دردها هم رضایت شکل می‌گیرد. جلسه ساعت 22:08 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

3/8/95

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با محور رضایت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ساعت 19:3  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور رضایت (جلسه‌ی اول: نقش انسان‌شناسی و جهان‌بینی در رضایت از زندگی)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. سال گذشته همراه با جمع دوستان در دهه‌ی اول محرم هشت جلسه برگزار کردیم به عنوان نشست دوستانه با محوریت نهضت حسینی و در این هشت شب به بحث‌های «بصیرت در دیدگاه امام حسین»، «موانع بصیرت»، «نگاه‌های مختلف به قیام عاشورا»، «وفا» و در نهایت به بحث «بلا و ابتلا» پرداختیم. گزارش جلسات محرم و صفر در آرشیو وبلاگ موجود است. امسال نیز دوستان‌مان بر این شدند تا این جلسات ادامه پیدا کند. برای امسال دکتر نجاتیان سعی کرد بحثی کاربردی و منطبق با مشکلات انسان امروز را پیش بکشد و از این رو بحث «رضایت را از زندگی» را انتخاب کرد. یکی از جمله‌های کلیدی اباعبدالله که در لحظه‌ی شهادت فرموده‌اند این است که: « الهی رضا برضائک صبرا علی بلائک تسلیما لامرک لامعبود سوائک یا غیاث المستغیثین» و امام صادق در روایتی فرموده است که آیه‌ی «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی» در سوره‌ی فجر در شان امام حسین است. در یکی از فرازهای زیارت امین الله می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ...». مجموعه‌ی این سخنان ما را به نکته‌ای مهم راهنمون می‌کند و آن هم مقام رضای امام حسین ع است. روش زندگی و شهادت امام حسین نیز ما را متوجه درجه‌ی رضایت امام می‌کند اما در روزگار ما چند درصد از مردم را می‌توان یافت که با هستی به صلح رسیده باشند و بر آن‌چه امر خداست رضایت داده باشند و به مقام رضا نزدیک شده باشند؟

 

جلسه در ساعت 20:31 آغاز شد.

 

جلسه‌ی امشب با شعری عاشورایی شروع شد. امسال چهارمین سالی است که بنده با بحث عاشورایی در خدمت دوستان هستم. سال اول شعرهای عاشورایی را با تفکیک شعرهای عاطفی و شعرهای حماسی و اشعار عاطفی- حماسی برای دوستان قرائت کردم و از هر کدام از انواع شعر عاشورایی نمونه‌هایی ذکر کردم. سال دوم سیر تاریخی شعر عاشورایی را از روزگار کسایی تا روزگار محتشم کاشانی بیان کردم و هر شب شعری از شاعران با توجه به زمان سرودن شعر می‌خواندم. سال سوم به نمونه‌های غیر مشهور شعر عاشورایی از شاعران گمنام از جمله چند شاعر همشهری پرداختم. برای امسال تصمیم گرفتم به شعر عاشورایی معاصر بپردازم و نمونه‌هایی موفق از شعرهای عاشورایی با زبان، فرم و محتوای امروزی را به عنوان مثال برای دوستان بخوانم. برای شب اول شعری از آقای غلامرضا شکوهی شاعر مشهدی معاصر را انتخاب کردم. غلامرضا شکوهی زاده‌ی سال 1328 تربت جام است که در مشهد زندگی می‌کند و در جلسات شعر مشهد بارها ایشان را دیده‌ام. ایشان در دهه‌ی هفتاد کتابی منتشر کردند با عنوان «آهی بر باغ آیینه» که به نظر من از موفق‌ترین مجموعه‌های شعر آیینی است. شعر ایشان زبانی روان و مفاهیمی بدیع دارد. یکی از اشعار این کتاب ترکیب‌بندی پنج بندی با عنوان «گلوی سرخ عطش» است که امشب سه بند اول آن را برای دوستان قرائت کردم. برای شاعر این شعر استاد غلامرضا شکوهی آرزوی سلامتی و توفیق دارم:

چکاد آیه‌ی «و الشمس و الضحی» است حسین

نماد مجل تفسیر «هل اتی» است حسین

اگر چه زاده ی کیف بشر علی است، ولی

حدیث فلسفه‌اش از بشر جداست حسین

در آسمان ولا، ماهِ دامنِ زهراست؟

نه، ماه نیست، که خورشید کربلاست حسین

خلاف فلسفه، جمع نقیض را دیدم

که یاد درد تو بر دردها دواست حسین

تو ای قتیل مقدس، همیشه ثار الله!

مگر که خون خدا ریختن رواست؟ حسین

حسین، عطر مان خون که در نبرد چشید

علی که سجده به محراب کوفه کرد، چشید

 

به جز تو از همه‌ی کوفه با تو کیست؟ حسین!

دگر امید تو در زندگی به چیست؟ حسین!

کدام عاطفه مصباح راه سرخت گشت؟

که در سفینه‌ی عزمت درنگ نیست، حسین!

به کربلای تو تنها نه من، که چون رگبار

سپاه تیره‌ی تیر آمده و گریست، حسین!

تو درس داده‌ای ای حُرّ تارک تاریخ!

که روز حادثه باید چگونه زیست، حسین!

نگاه خسته‌ی زینب هنوز می‌گوید

چو قلب کوچک طفلت بمان، بایست، حسین

تنت که مهر پیمبر همیشه بر آن است

نه جای نیزه که جای هبوط قرآن است

 

چه گویمت که چه‌ها کرد در نبرد حسین

فقط خداست که داند چکار کرد حسین

تو کیستی؟ همه جا خشم سینه‌ی تاریخ

تو چیستی؟ همه فریاد اهل درد، حسین

از آن ز سرخی خون پیکر تو گلرنگ است

که آشتی نکند با تبار زرد حسین

از آن به نیزه‌ی دشمن، تو سربلند شدی

که ایستاده بماند چنان تو مرد، حسین

به خانه‌ای که در آن روح زندگی مرده‌ست

به خاطر دل یک طفل بازگرد، حسین

تو از حماسه‌ی راهی که اولش کوچ است

زمان بدون حضورت حماسه‌ای پوچ است

 

بعد از شعرخوانی به بحث اصلی جلسه رسیدیم که توسط دوست عزیزم دکتر رضا نجاتیان ارائه می‌شد. ایشان همان‌طور که مقدمه گفتم بحثی را با عنوان رضایت از زندگی برای این شب‌ها در نظر گرفته‌اند.

ایشان بحث خود را با اشاره کم شدن رضایت از زندگی در بین مردم این روزگار آغاز کردند و اشاره کردند که در مرام ائمه‌ی اطهار از جمله امام حسین، نعمت و رنج و بلا تفاوتی نداشته است و این بزرگان همواره می‌گفته‌اند که ما در همه حال راضی به رضای الهی هستیم. از دوستان حاضر در جلسه خواسته شد که تعریفی از رضایت از زندگی داشته باشند و دوستان به جنبه‌های مختلف رضایت از جمله رفاه و آسایش، آرامش درونی، هم راستا بودن وضع موجود با وضع مطلوب و ... اشاره کردند.

در ادامه دکتر نجاتیان چند تعریف کلاسیک از رضایت از زندگی را مطرح کرد. یکی این که «رضایت از زندگی مفهومی پایدار و فراگیر است که احساس و نظر کلی فرد را نسبت به جهانی که در آن زندگی می‌کند منعکس می‌کند». مازلو رضایت از زندگی را این‌گونه مطرح می‌کند که انسان بتواند نیازهای اساسی و درونی خود را بارور بکند. در قله‌ی هرم مازلو نیاز به درک خویشتن و خودشکوفایی قرار دارد که مازلو اعتقاد دارد برآورده شدن این نیازها که وابسته به برآورده شدن نیازهای قبل نیز هست انسان را به رضایت می‌رساند. توازن میان آرزوهای شخص و وضعیت فعلی شخص نیز از دیگر تعریف‌های رضایت است.

برای درک رضایت از زندگی باید انسان را شناخت و هر چه در انسان دقیق‌تر شویم می‌توانیم مفهوم رضایت از زندگی را بهتر درک کنیم. مرگ، درد و رنج، تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها، عدم توزیع مساوی امکانات می‌تواند رضایت از زندگی را به چالش بکشد. پیامبر اکرم با افق دید وسیعی که دارد باز هم از خدا می‌خواهد که الهم ارنا الاشیا کما هی یعنی خداوندا چیزها را همان‌طور که هست به من بنمایان. با دقت در این جمله پیغمبر می‌شود فهمید باید در مفاهیم دقیق شد و از خداوند بخواهیم به ما کمک کند تا درک درستی از این مفاهیم داشته باشیم. لازمه‌ی رضایت از زندگی این است که انسان خود را بشناسد و استعدادها و نیازهایش را درک کند.

اما سوال این است که آیا عقل بشر می‌تواند انسان را بشناسد. مکتب‌های مختلف در طول تاریخ با همین ادعا به میدان آمده‌اند و گفته‌اند که نزد ما بیایید تا تمام نیازهای شما را برطرف کنیم تا احساس خوشبختی کنید. همه می‌خواسته‌اند انسان را به رضایت برسانند. مکتبی می‌تواند انسان را به رضایت برساند که بتواند به سوالات تاریخی بشر پاسخ بدهد و انسان را در بستر دردها و رنچ‌ها به رضایت برساند چون به راحتی می‌شود دریافت که حذف درد و رنج از زندگی بشر ممکن نیست.

دوستان حاضر در جلسه راجع به این موضوع صحبت کردند که دنیای امروز تا چه مقدار توانسته است بشر را راضی کند. بیشتر صحبت‌ها راجع به پیشرفت‌های علوم روانشناسی در غرب و سعی در دادن حس رضایت به شهروندان بود. بعضی دوستان به این مطلب اشاره کردند که رضایت مکاتب روانشناسی بدون معنویت از جهاتی آسیب‌پذیر است. در مقابل آن رضایت از زندگی در بستر دینی مورد اشاره‌ی دوستان دیگر بود.

بعد از این بحث دکتر نجاتیان به این مطلب اشاره کرد که رضایت از زندگی را می‌شود بر پایه‌هایی بنا کرد که این پایه‌ها یک به یک باید مورد بحث قرار بگیرد. اولین آن که مطرح شد شناخت انسان بود، دیگری جهان‌بینی و شناخت دنیا است. ما به دنیا چگونه نگاه می‌کنیم؟ بیشتر ما نگاه‌مان به دنیا لذت‌طلبانه است و دنیای ناپایدار هر لحظه می‌تواند لذت را بر هم بزند. انسان نمی‌تواند چشمش را بر این ناپایداری ببندد. به تعبیر مولانا عالم ماده عالم کون و فساد است هم رشد می‌کند و هم به ضعف و نابودی می‌رسد. انسانی که واقع‌بینانه هر دو روی کون و فساد دنیا ببیند و رنج‌ها و دردهای دنیا را به رسمیت بشناسد کم کم درد و رنج‌ها را می‌تواند تحمل کند. تلقین‌ها نمی‌تواند حجم گسترده‌ی رنج و درد را کم‌رنگ کند بلکه دیدگاه‌های معناشناسانه در این مقوله به کار می‌آید. برای رسیدن به رضایت از زندگی در جهان‌بینی‌های مختلف راه‌های مختلف ارائه شده است از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: مثبت‌اندیشی محض و نوعی خودفریبی، گریز از درد و رنج به انواع تخدیر که در امروز مصداق‌های مختلفی دارد، رسیدن به یاس و سرخوردگی انفعال در دنیا، خوش‌باشی و لذت‌طلبی و چشم بستن بر درد و رنج‌ها.

سوال بعدی که توسط دکتر نجاتیان مطرح شد این بود که با چه جهان‌بینی و نگرشی می‌توان به رضایت از زندگی و در دیدگاه دینی تسلیم در برابر خداوند رسید. دوستان موارد مختلفی را در این خصوص مطرح کردند از جمله: نوع‌دوستی و تاثیر آن بر رضایت از زندگی، باور به هدفی بزرگ در زندگی، توجه به قضای خداوند، آرمان‌های بزرگ و سلوک انسان و تاثیر آن بر رضایت، توکل و باور به لطف خداوند، نگاه وسیع به جایگاه انسان در هستی، به کار انداختن استعدادها و به جریان انداختن توان انسان در راه هدف موجب رضایت است، جمع رضایت انسان از قضا و قدر خداوند و در عین حال عدم رضایت انسان از اعمال خود، باور به هدفمندی نقش انسان در زندگی و این‌که هر کدام از ما به خاطر هدفی به این دنیا آمده‌ایم، تقسیم اهداف بزرگ به اهداف کوچکتر و سعی در رسیدن به آن هدف‌ها و ... .

در ادامه جناب آقای نجاتیان به بحث دنیا و شناخت دنیا اشاره کرد و نقشی که شناخت واقع‌بینانه در رضایت از زندگی دارد را پررنگ کرد. برای روشن‌تر شدن این مطلب به احادیثی از پیامبر اکرم و ائمه اشاره کردند. گستره‌ی این روایت‌ها زیاد بود و همه در حذر از دل بستن به دنیا و توقع آرام داشتن از دنیای متلاطم بود. ولی در عین حال توصیه‌ی این بزرگان این است که از اهمیت دنیا غافل نباشید که دنیا مزرعه‌ی آخرت است.

مطلب بعد در رضایت از زندگی خداشناسی ما است. این که چه نگاهی به خدا داریم و او را چگونه می‌بینیم خدایی مهربان که ما را دوست دارد و یا خدایی که هر لحظه در فکر عذاب ما است و یا خدایی که در رحمت محض است و اگر عذابی برای انسان در نظر می‌گیرد از سر رحمت است.

دیگر ایمان به معاد و ایمان به غیب و این‌که بعد از مرگ زندگی تمام نخواهد شد و آمدن ما به این دنیا محدود به همین چند سال زندگی نیست و قرار است روح ما جاودانه باشد همه و همه در رضایت ما از زندگی نقش دارد. ادامه‌ی سخنان و باز کردن نقش خداشناسی و معاد و نوع نگاه ما به مرگ در رضایت از زندگی و این‌که امام حسین با قیام عاشورا در این زمینه به ما چه آموختند به شب‌های بعد موکول شد.

 

بعد از دکتر نجاتیان نوبت به دیگر دوست عزیزم احسان انوریان رسید. ایشان در چند سال گذشته بحث مقتل‌خوانی را در جلسه شروع کردند. سال‌های گذشته کتاب بسیار خوب «آه» را معرفی کردند و شب‌های دهه‌ی اول محرم بخش‌هایی از کتاب ارزشمند را برای ما خواندند.

احسان انوریان گفت برای امشب بحثی غیر از مقتل‌خوانی در نظر گرفته است و آن معرفی زیارت عاشورا است. در توضیح اهیمت این مطلب گفت که معمولا ما زیارت عاشورا را تکرار می‌کنیم خوب است یک بار در مفاهیم آن عمیق شویم. در ادامه احسان انوریان کتاب «درس‌هایی از زیارت عاشورا» نوشته‌ی آقای جواد محدثی را به حاضرین معرفی کرد. به گفته‌ی ایشان در این کتاب نکات مهمی در مورد زیارت عاشورا آمده است که خواندن آن را به دوستان توصیه کردند و در ادامه‌ی سخن خود بخش‌هایی از این کتاب را بازگو کردند.

اولین نکته صفت «ثارالله» یعنی خون خدا برای امام حسین است که در زیارت عاشورا آمده است. به نظر آقای محدثی ثار در این صفت کنایه از کارکرد خون است. خون نقشی حیاتی در بدن دارد و خون خدا یعنی کسی که امر خدا را زنده می‌کند. و صفت پسر خون خدا در ادامه اشاره به شهادت امام علی و ریخته شدن خون او دارد.

بحث مهم بعدی بحث «لعنت» در زیارت عاشورا بود. او بحث خود را با این مطلب شروع کرد که در قرآن هم از کسانی به صفت «شجرة ملعونه» نام برده می‌شود. وی در ابتدای این بحث به این نکته اشاره کرد که کسانی که در کربلا شهید شدند ویژگی‌های برجسته‌ای داشتند و در آن دوران خالص‌ترین انسان‌های عصر خود بودند.

دکتر نجاتیان از آقای انوریان اجازه گرفت که موضوع لعنت در زیارت عاشورا به بحث گذاشته شود و دوستان حاضر در جلسه نظر خود را مطرح کنند. نظر برخی از دوستان از بود که با این لعنت از آن فعلی که انجام شده برائت می‌جوییم. نظر یکی دیگر از دوستان شناخت ابعاد کار یزید و دیگر اشقیا و تطبیق آن را روزگار خود انسان است که سعی کنیم در زمان خودمان طاغوت را شناسایی کنیم و با او بجنگیم. نکته‌ی دیگری که اشاره شد صفت ثارالله است که می‌تواند به این معنی باشد که کسی که خون‌خواه او خداوند است. بحث بعدی بحث سندیت زیارت عاشورا بود و نظرات مختلف راجع به سندیت تاریخی این زیارت و همچنین سندهای مختلف این زیارت مطرح شد. بحث دیگری که پیش آمد سند و در مقابل آن شهرت نیک نقل‌کننده است. و دیگر این نکته که همین حب‌ها و بغض‌ها است که اساس ایمان را تشکیل می‌دهد. بعد از حد ذهنی اسلام آوردن اسلام در قلب شکل می‌گیرد و عشق‌ها و نفرت‌ها پدید می‌آید. پس از آن این دیدگاه مطرح شد که امام حسین در برخوردهای خود در جریان کربلا برخورد هدایتی داشتند. در مقابل دیدگاه جاذبه و دافعه حضرت علی و پیامبر و دیگر ائمه مطرح شد که در تاریخ هم رحمت‌های ایشان نقل شده است و هم مقابله‌ها و مقاتله‌های ایشان.

در پایان احسان انوریان عزیز بحث را جمع‌بندی کرد و گفت که تولی و تبری از فروع دین ما است. این مهم مورد قبول همه‌ی ما است اما مصداق‌های روشن این که کجا تولی بورزیم و کجا تبری، کم است. غالب ما در زندگی به دوراهی‌هایی برخورد می‌کنیم که بحث انتخاب خوب و خوب‌تر یا بد و بدتر می‌مانیم و این ‌که کدام طرف را انتخاب کنیم برای‌مان مساله می‌شود. در زمان امام حسین یکی از مصداق‌های روشن تبری و تولی شکل گرفت که با توجه به آن می‌توانیم وضعیت حبّ و بغض‌مان را مشخص کنیم و این حبّ و بغض برای ما مسئولیت می‌آورد که بر راه مغضوبین نرویم و راه محبوبین را سرمشق خود قرار دهیم.

زمان به سرعت گذشت و بحث ناتمام ماند. هنوز دوستانی بودند که نظر خود را نگفته بودند و ادامه‌ی بحث به جلسه‌ی فرداشب موکول شد. جلسه در ساعت 22:19 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

29/7/95

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با محور رضایت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵ساعت 18:0  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی هشتم؛ آخرین جلسه)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. دوست دارم در مقدمه‌ی گزارش آخرین جلسه از هشت نشست دوستانه‌ای که امسال با جمعی از دوستانم داشتم از تک تک دوستانی که باعث شدند امسال این جمع شکل بگیرد تشکر کنم. اول از همه دوست عزیزم دکتر رضا نجاتیان که انصافا زحمت زیادی کشید. مطالبی که دکتر هر شب در زمانی کمتر از یک ساعت ارائه می‌کرد حاصل چند سال مطالعه و عشق او به مطالعات دینی و عرفانی بود و علی‌رغم آن هر روز وقتش را به آماده کردن مطالبی می‌گذراند که شب می‌خواست در جلسه عرضه کند. راستش مطالب امسال دکتر نجاتیان به خیلی به دلم می‌نشست و در صحبت‌هایم با دوستانی که در جلسه شرکت می‌کردند متوجه شدم بقیه نیز نظری مشابه من دارند و جلسه‌های امسال به دل‌شان نشسته است. مجالس وعظ زیاد است اما وقتی واعظ بودن شغل واعظ می‌شود دیگر نمی‌شود به حرف‌های او خیلی دل داد؛ در مقابل وقتی که سخنران دوستی است که می‌دانی به حرف‌هایی که می‌زند ایمان دارد و به صورت گروهی بحث را جلو می‌بریم و هر کسی از زندگی‌اش و از تجربه‌اش چیزی می‌گوید تاثیرگذاری مطالب چندین برابر می‌شود. دیگر لازم است تشکر کنم از دیگر دوستانم دکتر رضا ناصری و احسان انوریان عزیز که بخش‌های حدیث حسینی و مَقتَل‌خوانی را اجرا می‌کردند. همچنین دوستانی که در بحث‌های گروهی شرکت می‌کردند و باعث می‌شدند جلسه صمیمانه پیش برود. و در نهایت از تمام خانم‌ها و آقایانی که با حضورشان باعث گرمای محفل بودند تشکر می‌کنم.

آرزو می‌کنم سال‌های آینده هم اگر زنده بودم در خدمت همین دوستان باشم و در ضمن بتوانیم کسانی که علاقه‌مند به این‌شیوه مراسم هستند را هم در طول سال بیابیم و جلسه را به ایشان معرفی کنیم.

 

جلسه در ساعت 20:45 آغاز شد.

 

آخرین جلسه‌ی امسال‌مان با کمی تاخیر و با خواندن زیارت عاشورا به صورت گروهی شروع شد. اولین بخش جلسه‌ی امشب بخش «مراثی عاشورایی» بود. من یعنی بهمن صباغ زاده برای امشب سه بند آخر ترکیب‌بند «حماسه‌ی جاوید» را خواندم را که از سروده‌های جناب آقای ذبیح‌الله صاحبکار است. این ترکیب‌بند 9 بند دارد که سه بند اول آن را دیشب خواندم. به امید خدا بعدا شعر را به طور کامل در وبلاگم خواهم گذاشت اما فعلا بخشی از این شعر که در جلسه‌ی امشب خوانده شد را در ذیل می‌خوانید:

ز حسرت لاله امشب داغ ماتم بر جگر دارد

که زینب سوی شام از کوفه آهنگ سفر دارد

روان شد کاروان و ماند اندر پی دل لیلا

کجا مادر تواند دیده از فرزند بردارد؟

کنار هر اسیری بر فراز نی سری چون گُل

به پای هر گُلی مرغی سر اندر زیر پر دارد

مباد اهریمنی سیلی زند بر چهره‌ی طفلی

که این سر سوی طفلانش نظر با چشم تر دارد

یکی خون بارَد از مژگان، یکی از دل کشد افغان

یکی سوگِ پسر دارد، یکی داغِ پدر دارد

مران ای ساربان محمل که از دامانِ این صحرا

به حسرت شیرخواری در پیِ مادر نظر دارد

رهی در پیش دارد کاروانِ آل پیغمبر

که در هر گام گردون فتنه‌ای در زیر سر دارد

فتد از آهِ مظلومان شرر در خرمنِ ظالم

کجا اهریمن از فرجام کار خود خبر دارد؟

 

هر آن اشکی که از مژگان طفلی تلخ‌کام افتد

شود سیلابی و در خانه‌ی فرعون شام افتد

 

گل باغ ولایت را که جان‌ها در پیِ نامش

عجب دارم که جا دادند در ویرانه‌ی شامش

به زنجیر ستم بستند بازوی عزیزی را

که پوشیده‌ست ایزد جامه‌ی عصمت بر اندامش

فدای جسم بیماری که هر کس را رسد دردی

دوا می‌جوید از خاکش، شفا می‌گیرد از نامش

به جای آن‌که رُخ سایند اهل شام بر پایش

نظر کردند با چشم حقارت از در و بامش

ز چشم خامه‌ام خون می‌چکد بر صفحه‌ی دفتر

چو آرم نام زینب بر زبان در مجلس عامش

در آن ویرانه پرپر شد گُلی از گلشن طٰهٰ

که پشت باغبان خم شد ز مرگِ نابهنگامش

ز فرزند ابوسفیان چه باقی ماند جز نفرین؟

مبین آغاز کافر را، تماشا کُن سرانجامش

فتاد از نغمه امشب مُرغ بی بال و پرِ زینب

مگر امشب گلِ روی پدر کرده‌ست آرامش

 

به دست آورده گویی دامن گم‌کرده‌ی خود را

تسلی می‌دهد از غم دل افسرده‌ی خود را

 

به یثرب کاروانی بی‌سپهسالار می‌آید

کز آهنگ درایش ناله‌های زار می‌آید

چه پیغامی مگر زان کاروان آورده پیک غم

که آواز مصیبت از در و دیوار می‌آید؟

رسان ای ناله پیغامی به سوی تربت زهرا

که زینب از سفر با دیده‌ی خون‌بار می‌آید

ز راهی دور با شوق مزار پاک پیغمبر

مسیحی سوی این دارالشفا بیمار می‌آید

ز داغ هر عزیزی صدهزاران خار غم بر دل

طبیب دردمندان با تنی تب‌دار می‌آید

گلستان ولایت که شد در کربلا غارت

کنون یک غنچه‌ی افسرده زان گلزار می‌آید

از این کوه گران غم که در عالم نمی‌گنجد

به چشم اهل یثرب زندگی دشوار می‌آید

 

سهی این قصه‌ی جان‌سوز در دفتر نمی‌گنجد

نه در دفتر، که در دنیای پهناور نمی‌گنجد

 

بعد از شعرخوانی نوبت به سخنران اصلی رسید. دوست عزیزم دکتر رضا نجاتیان بحث امشب‌شان را با این شعر خواجه‌ی شیراز شروع کردند: «هزار دشمنم از می‌کنند قصد هلاک/ گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک» موضوعی که ایشان برای امشب در نظر گرفته بودند «بلا و ابتلا» بود. در آغاز سخن به عاشورا و اتفاقات تلخی که در آن روز اتفاق افتاد اشاره‌ای کردند و رسیدند به جمله‌ی معروف حضرت زینب که پس از آن‌همه تلخی گفت غیر از زیبایی ندیدم. ایشان در ادامه بلا و ابتلا را از نگاه قرآن تعریف کردند و به آیاتی که مفهوم بلا و ابتلا در آن‌ها آمده است اشاراتی کردند و هر کدام را از این آیات را شرح کرده و شان نزول آن را بیان کردند. بعد به سراغ روایات نبوی و دیگر روایات رفتند و بلا را در این روایات مورد بررسی قرار دادند.

از نکاتی که در جلسه‌ی هشتم و آخرین جلسه مورد بحث قرار گرفت می‌شود به موارد زیر اشاره کرد: رجعت به خداوند در هنگام نزول بلاها؛ رابطه‌ی مستقیم ایمان و بلا؛ سنت الهی و آزمون‌ها و بلاها؛ محک بودن بلا؛ فلسفه‌ی رنج‌ها و بلاها؛ شکست و طغیان در اثر بلا؛ نگاه توحیدی به بلا؛ جهان‌بینی انسان در نگاه به بلا؛ تحمل رنج‌ها و بلاها و تفاوت آن با صبر؛ مقام شکر بر بلا؛ مقام رضا؛ دیدگاه توحیدی و رضایت انسان از زندگی؛ انبیاء الهی و رنج‌های ایشان؛ رابطه‌ی تقرب به درگاه خداوند و بلا؛ تفاوت نگاه انسان‌های عادی و مقربین به بلا و ابتلا. در پایان چند تن از دوستان سوال‌هایی مطرح کردند و جناب دکتر نجاتیان و دکتر بهشتی پاسخ‌هایی را بیان کردند.

در پایان جلسه جناب آقای شجاعی مرثیه‌ای که به مناسبت شب یازدهم محرم که به شام غریبان معروف است آماده کرده بودند را برای حضار قرائت کردند. پایان جلسه صرف شام با دوستان بود و  جلسه در ساعت 23:45 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

3/8/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ساعت 18:5  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی هفتم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. برنامه‌ی هفتمین جلسه نیز مانند دیگر شب‌ها بود که شامل شعر عاشورایی، سخنرانی اصلی و مداحی و مرثیه‌خوانی در پایان جلسه بود. جلسه‌ی هفتم در جمعه‌شب اول آبان‌ماه 1394 خورشیدی و شبِ شنبه، شبِ عاشورای حسینی سال 1437 قمری مانند دیگر شب‌ها در منزل حاج محمدعلی نجاتیان برگزار شد. دوستانی که در جلسات شرکت می‌کنند می‌دانند که قرار بود بحث وفا در شب قبل یعنی شب تاسوعا برگزار شود که به علت پرسش و پاسخ در زمینه‌ی فلسفه‌ی قیام عاشورا این بحث به امشب موکول شد.

 

جلسه در ساعت 20:38 آغاز شد.

 

ابتدای جلسه به صورت گروهی زیارت عاشورا خواندیم و بعد به بخش شعرخوانی رسیدیم. برای امشب نیز یکی از مراثی عاشورایی ادبیات معاصر را انتخاب کرده بودم. انتخاب امشبم ترکیب‌بندی بود از جناب آقای ذبیح الله صاحبکار شاعر همشهری که در سال 1313 در زاوه چشم به جهان گشودند و در سال 1384 در مشهد از دنیا رفتند. ایشان خود در حدود سال 1379 گزیده‌ای از مراثی عاشورایی را انتخاب کردند و به صورت کتابی منتشر ساختند. آقای صاحبکار از شاعران خوش‌نام معاصر خراسان است. ترکیب‌بند ایشان «حماسه‌ی جاوید» نام دارد و سه بند ابتدایی آن که در جلسه‌ی امشب خوانده شد را در ادامه خواهید خواند.

نمی‌دانم چه شوری بود از عشق تو در سرها

که دل‌ها می‌زند پر در هوایت چون کبوترها

به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری

کز آن خطی نمی‌گنجد به دیوان‌ها و دفترها

اگر هر منبر از وصفِ تو زینت یافت جا دارد

که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها

بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا

طریقِ عشق را مردانه طی کردند با سرها

نمی‌دانم چه آیینی‌ست دنیای محبت را

که خواهرها نمی‌گریند بر مرگ برادرها

پدرها شُسته دست از جان به آبِ دیده‌ی طفلان

خضاب از خون فرزندانِ خود کردند مادرها

فدای پرچمِ سرخِ تو از سردارِ مظلومان

که می‌لرزد که ز بیمش تا ابد کاخِ ستمگرها

 

اگر خود تشنه‌لب جان بر لبِ آبِ روان دادی

جهانی را فیضِ خونِ پاکِ خویش جان دادی

 

شهید عشق را نازم که گاهِ بذل و ایثارش

فلک را پُشت لرزید از نهیبِ رزم و پیکارش

نشد سدِّ رهِ او در طریقِ عشق و جانبازی

نه آهِ سردِ طفلانش، نه اشکِ گرم بیمارش

دلم بر ماتمِ آن باغبان چون شمع می‌لرزد

که در یک روز پرپر شد همه گُل‌های بی‌خارش

فدای آن سبُک‌سیری که راهِ مقصدِ خود را

به سر پیمود چون در ره ز پا افتاد رهوارش

کجا دیدی که سرداری به رزم‌اندر ز بی‌یاری

به هنگامِ سواری خواهرش گردد عنان‌دارش؟

به رنگِ خون به دامانِ شفق رنگی‌ست جاویدان

به خون پاکِ هفتاد و دو تن یارِ وفادارش

گلستانِ ولایت را نگر کز تشنه‌کامی‌ها

لبِ آبِ روان پژمرده شد گل‌های بی‌خارش

لبِ عطشان به خون رخساره رنگین کرد مظلومی

که می‌بوسید خیرالمرسلین لب‌ها و رُخسارش

 

ز خون پاک او مُلکِ فضیلت جاودانی شد

ستم رفت و ستمگر رفت و کاخ ظلم فانی شد

 

خوش آن سر ها که بگذشتند در راهت ز سامان‌ها

خوش آن تن‌ها که بخشیدند پیش مقدمت جان‌ها

سعادت یارِ آن اسطوره‌های عشق و جانبازی

که بند از بندشان بگسست و نگسستند پیمان‌ها

هوس‌پرورده کی دارد هوس از شوقِ جانبازی؟

چه داند عافیت‌جو لذّتِ آغوشِ طوفان‌ها؟

فدای همّت آن تشنگان کاندر لب دریا

ننوشیدند جز آب از دَمِ شمشیر و پیکان‌ها

گُلی از گلشن عصمت فتاد از پا ز بی‌‌آبی

که بر تن چاک کردند از غمش گل‌ها گریبان‌ها

هُژَبران خفته در خون، خیمه‌ها در شعله‌ی آتش

غزالانِ حرم آواره‌ی دشت و بیابان‌ها

نخواهد شُست از روی زمین این گَردِ ماتم را

ببارد تا ابد گر آسمان از دیده باران‌ها

به یادِ ماتمِ آن کودکانِ تشنه جا دارد

اگر دل‌ها همه خون گردد و ریزد ز مژگان‌ها

 

به عالم داد سرمشق فضیلت از قیام خود

نوشت از خون خود بر صفحه‌ی گیتی پیام خود

 

بعد از خواندند سه بند ابتدایی ترکیب‌بند عاشورایی آقای ذبیح الله صاحبکار به بخش اصلی جلسه رسیدیم. دکتر نجاتیان برای این بخش بحث «وفا و وفاداری» را آماده کرده بودند. ایشان در ابتدای سخنان‌شان غزلی از خواجه‌ی شیراز خواندند: «شاهِ شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان/ که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان».

دکتر نجاتیان بحث خود را با معنی لغوی واژه‌ی وفا شروع کردند و بعد پرداختند به بازتاب معنی وفا در آیات قرآن. ایشان آیاتی که وفا در آن‌ها نُمود داشت را یک به یک خواندند و در شرح این آیات و شان نزول آن‌ها نکاتی را مطرح کردند. بحث بعدی نُمود وفا در روایات نبوی و روایات ائمه شیعه بود. بررسی شخصیت حضرت ابوالفضل به عنوان اُسوه‌ی وفا از دیگر بخش‌های سخنان دکتر نجاتیان عزیز بود. در ادامه اشاره‌ای داشتند به امام حسین و وفاداری او به عهدهایش از جمله عهدی که با حر بسته بود در حالی که حُر دشمنش بود و راه را بر او بسته بود اما امام به واسطه‌ی همان عهد راضی نشد کربلا را ترک کند. از دیگر بخش‌های سخنرانی ایشان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: وفاداری و وفا به عنوان بک امر برون‌دینی؛ اعتماد متقابل اجتماعی یکی از سرمایه‌های معنوی جامعه؛ ریشه‌های وفا؛ وفاداری و بصیرت؛ اموری که باعث می‌شود انسان وفادار نماند؛ وفاداری و همراهی با ولی خداوند؛ دستیابی به محبت ولی از آثار وفاداری؛ آثار پیمان‌شکنی؛ و ... . ایشان بحث خود را با اشاره به امام زمان ع و روایاتی که در مورد عهدشکنی‌ در دوران ظهور ایشان آمده است خاتمه بخشیدند.

احسان انوریان عزیز که بنا بود از دیشب مقتل‌خوانی داشته باشد و دیشب تنها به سخن گفتن پیرامون مقتل‌های قدیمی اکتفا کرد. امشب از کتاب آه که ترجمه‌ای روان و ساده است از مقتل امام حسین بخش‌هایی را برای ما روخوانی کرد.

در پایان جلسه جناب آقای شجاعی مرثیه‌ای که به مناسبت شب تاسوعا آماده کرده بودند را برای حضار قرائت کردند. جلسه در ساعت 23:00 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

3/8/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ساعت 18:4  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی ششم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. در ششمین شب که شب تاسوعای سال 1437 قمری و پنج‌شنبه‌شب سی‌ام مهرماه 1394 خورشیدی بود جلسه‌ی ما با اندکی تغییر برگزار شد. دوست عزیز دکتر ناصری که هر شب بخش حدیث حسینی را اجرا می‌کرد به جلسه‌ی دوستان دیگرمان در مشهد پیوسته است و امشب این بخش اجرا نشد. برای امشب دکتر نجاتیان بحثی را آماده کرده بود تحت عنوان «وفای به عهد» اما دوستان از شب گذشته سوالاتی داشتند که جلسه با این سوالات در مورد فلسفه‌ی قیام عاشورا شروع شد. بعد که سوالات به طول انجامید دکتر نجاتیان تصمیم گرفت بحث وفا به عهد را به فردا شب واگذار کند و امشب بحث فلسفه‌ی قیام عاشورا با پرسش و پاسخ کامل شود. در پایان جلسه دیگر دوست‌مان احسان انوریان به شرح تاریخ کربلا از زبان مورخین پرداخت و کمی راجع به ریشه‌های تاریخی واقعه‌ی عاشورا سخن گفت.

 

جلسه در ساعت 20:35 آغاز شد.

 

ابتدای جلسه خواندن گروهی زیارت عاشورا بود و بعد از آن شعرخوانی را داشتیم. من که بهمن صباغ زاده‌ام برای امشب شعری از ادبیات معاصر انتخاب کرده بودم از شاعری گمنام که امیدوارم در آینده‌ی نزدیک از شاعران مشهور این سرزمین بشود. وی این شعر را در دهه‌ی اول محرم سال 1389 سروده است. این مثنوی زبانی نو دارد و با نگاهی تازه به عاشورا از نمونه‌های موفق شعر عاشورایی دهه‌ی اخیر است. این مثنوی حال و هوایی ویژه دارد و درباره‌ی کودک سه ساله‌ی کربلاست و ماجرای روز عاشورا را با نگاهی خاص ترسیم می‌کند. در مقدمه‌ی این شعر توضیح مختصری راجع به شعر امروز و زبان شعر امروز خدمت دوستان حاضر در جلسه عرض کردم و بعد به سراغ خواندن شعر رفتم. مثنوی زیبای آقای محمد امیری را در ادامه می‌خوانید.

از بس که ضجه‌ناله زده، بس که خسته بود

با بغض و آه، کنج خرابه نشسته بود

خشکیده بود اشک و صدایش گرفته بود

دستش رمق نداشت و پایش گرفته بود

سیلی چه کرده بود که گوشش نمی‌شنید

تا پلک می‌گذاشت به هم، زود می‌پرید

در خواب‌های او همه جا شعله می‌کشید

حتی در اوجِ عرش، خدا شعله می‌کشید

در خواب‌های او همه خون عطسه می‌زدند

سگ‌های هار، دور و برش پرسه می‌زدند

تا شام دیده بود یتیمی چه می‌کند

رنگش پریده بود، یتیمی چه می‌کند

تا شام دیده بود مغیلان و پا، چه کرد

پاهای خونی‌اش همه را دستپاچه کرد

تا شام دیده بود، که عمّه چه‌ها کشید

توی تمام حافظه‌ها کربلا کشید

از دور دیده بود چگونه گلو و تیر ...

رنگش پریده بود، چگونه گلو و تیر ...؟

از دور دیده بود برادر نشانه شد

هر کس - هر آنچه داشت - به سمتش روانه شد

از دور دیده بود، برادر، عبا، بدن

پیچیده بود، آه، چرا در عبا بدن؟

پاهاش غرق خون و دلش خون و گوش خون

از دور دیده بود بجای عموش، خون

وقتی عمــو شکافت صفِ ارتداد را

عمّه بلند خواند: "وَ اِنَّ یَکاد" را

مشکی به آب خورد و لبی تشنه ماند و بعد

پا بر رکاب خورد و لبی تشنه ماند و بعد

با ذکر یاعلی همه جا را به خون کشید

صحرای خشک کرب و بلا را به خون کشید

تیری روانه شد، همه جا تیره، تار شد

شیری درون چنگ شغالان مَهار شد

با اینکه جای‌جای تنش تیر می‌کشید

با پای خسته‌اش ز سرش تیر می‌کشید

او روی اسب و لشگر شمشیر توی دست

با ضربه‌ی عمود به صورت و روی دست

افتاد روی خاک، علم‌دار بی‌علم

با مَشک چاک‌چاک، علم‌دار بی‌علم

او ماه عرش بود و زمین جای او نبود

بابا خمیده آمد و دیگر عمو نبود

از دور دیده بود که بابا نشست و، بعد -

مردی سریع رفت همان‌جا نشست و، بعد -

سرها به نیزه بود وَ تن‌ها به زیر سم

بابای عرش یکّه و تنها به زیر سم

از دور دیده بود که عمّه دوان دوان

می‌رفت رو به سوی برادر به‌سرزنان

تا شام دیده بود یتیمی چه می‌کند

رنگش پریده بود، یتیمی چه می‌کند

در خواب‌های او همه خون عطسه می‌زدند

سگ‌های هار، دوروبرش پرسه می‌زدند

کنج خرابه بود، طَبَق بود و ناله بود

حُسن‌خِتام کرب و بلا یک سه‌ساله بود

***

 

در بخش بعد که سخنرانی اصلی بود دکتر نجاتیان مقدمه‌ای گفت که خلاصه‌ای بود از آن‌چه در جلسه‌ی پنجم گذشته بود. دکتر نجاتیان بعد از این مقدمه و اشاره به تک تک نگاه‌هایی که به واقعه‌ی عاشورا شده است از دوستان خواست که اگر حرفی در ذهن کسی باقی مانده و سخنی نگفته مانده است در جمع مطرح کنند تا به صورت گروهی راجع به مسائل پیش آمده گفتگو کنیم.

از مسائلی که دوستان شرکت کننده مطرح کردند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: علم امام و مشکلی که در صورت قائل بودن به علم غیب امام و عصمت ایشان در الگوپذیری از امام حسین پیش می‌آید؛ علم و عصمت لازمه‌ی امام بودن؛ علم در باطن امام و اظهار نکردن آن در ظاهر؛ بزرگ‌تر شدن امام حسین ع در نظر انسان وقتی او را یک انسان عادی بدانیم و نه انسانی ماورایی؛ بحث‌هایی که بین طرفداران کتاب شهید جاوید و کتاب شهید آگاه رفته است؛ غلوهایی که دوست‌داران امام در مورد ایشان کرده‌اند و به شخصیت ایشان ضربه زده‌اند؛ امام حسین و مبارزاتی که در طول تاریخ اسلام بر ضد ظلم شده است؛ عصمت و علم امام یک موهبت خدایی است مانند زبان باز کردن حضرت عیسی در گهواره، امتیاز ویژه اگر از طرف خداوند باشد ارزشمندتر است یا اگر شخص با لیاقت خود به دست آورده باشد؟؛ درجه‌ی علم امام و مقایسه‌ی امامان شیعه با پیامبران؛ ایمان اصحاب امام و اشاره به این نکته اصحاب امام علم نداشتند و معصوم نبودند اما با این‌حال در کنار امام ماندند؛ تسلیم امام حسین در مقابل امر حق؛ اختیار انسان و اختیار امام حسین در انتخاب‌هایش؛ امام حسین و ظهور حرکت او در امروز و جامعه‌ی شیعیان؛ جایگاه امام حسین در سیر انسان مؤمن؛ جامعه‌ی ما و معارفی که از امام حسین به ما رسیده است و گم بودن آن معارف در وضعیت امروز جامعه؛ تفاوت علم به معارف و عمل به معارف و اخلاق‌مداری؛ رابطه‌ی دوطرفه‌ی جامعه‌ی توسعه‌یافته و انسان‌های توسعه‌یافته؛ اسلام و قابلیت توسعه؛ بن‌بست اخلاقی که در انتظار غرب است؛ وضعیت جبهه‌ی حق و باطل در روزگار ما؛ حسینی بودن و زندگی روزمره‌ی انسان؛ و ...

با توجه به گذشتن زمان و نزدیک شدن به پایان جلسه دکتر نجاتیان گفت بحث وفا را به فرداشب واگذار می‌کنیم اما ایشان برای تیمّن و با توجه به این‌که شب تاسوعا به نام حضرت عباس ع نامگذاری شده است روایت‌هایی از وفای حضرت عباس ذکر کردند.

 

نوبت به احسان انوریان عزیز رسید. ایشان قرار شده است در این چند چلسه‌ی آخر مانند سال‌های قبل مَقتَل‌خوانی داشته باشند. ایشان امشب به سخن درباره‌ی مقتل‌ها و تاریخ کتابت آن‌ها گفتند. ایشان به طور اختصار به تحریف‌هایی که در واقعه‌ی عاشورا توسط دوستان امام و دشمنان آن حضرت رفته است اشاره کردند و توضیح دادند که این هر دو چقدر به ضرر این نهضت تمام شده است.

 

در پایان جلسه جناب آقای شجاعی مرثیه‌ای که به مناسبت شب تاسوعا آماده کرده بودن را برای حضار قرائت کردند. جلسه در ساعت 23:00 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

1/8/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  جمعه ۱ آبان ۱۳۹۴ساعت 18:4  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی پنجم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. به پنجمین جلسه رسیدیم که در چهارشنبه‌شب بیست و نهم مهرماه 1394 و شبِ پنجشنبه شبِ هشتم محرم 1437 قمری در منزل حاج‌آقای نجاتیان برگزار شد. جلسه مانند هر شب شامل بخش‌های حدیث، سخنرانی اصلی، شعر عاشورایی و مداحی بود. سخنرانی اصلی امشب در موضوع نگاه‌های مختلف به قیام عاشورا بود که بحثی بسیار جالب بود و انصافا دکتر نجاتیان زحمت زیادی کشیده بودند و بحث را از منابع مختلف همراه خود آورده و به خوبی بیان کردند. در پایان جلسه دکتر نجاتیان از دوستان نظرخواهی کردند که برنامه‌ی آینده‌مان چه باشد. سه راه پیش روی‌مان بود یکی این که به جلسه‌ی دوستان مشهد بپیوندیم و از فردا شب در جلسه‌ی ایشان شرکت کنیم. یکی این‌که جلسات را ختم کنیم و هر یک از دوستان در هر جلسه‌ای خواست شرکت کند مختار باشد. راه سوم این که جلسه را ادامه بدهیم و شب‌های تاسوعا و عاشورا را هم جلسه بگذاریم و روال برنامه هم مانند شب‌های گذشته باشد. بیشتر دوستان با راه سوم موافق بودند که بر همین اساس قرار شد فرداشب هم راس ساعت 20:30 جلسه به روال قبل ادامه داشته باشد.

نکته‌ای که دوست دارم در مقدمه‌ی این گزارش بگویم این است که من همیشه از نوجوانی آرزو داشتم مجلسی باشد که در آن به جای گریه بر امام حسین به صحبت راجع به حرکت امام حسین بپردازند. افراد بنشینند و راجع به این سخن بگویند که حسینی بودن در این روزگار چگونه است. جبهه‌ی حق کجاست؟ جبهه‌ی باطل کجاست؟ حالا بعد از سال‌ها چنین جلسه‌ای را پیدا کرده‌ام. خطاب به شما خوانندگان می‌گویم که شاید دیگرانی هم باشند که مانند نوجوانیِ من چنین آرزویی داشته باشند. خوب می‌شود بتوانیم جلسه را به ایشان معرفی کنیم. شاید به اشتراک گذاشتن این گزارش‌ها به این هدف کمک کند. یا از این بهتر گشتن دنبال علاقه‌مندان و معرفی جلسه به دوستان علاقه‌مند است. خدا کند سال آینده هم همین دوستان باشند و همین بحث‌ها باشد و بتوانیم علاقه‌مندان بیشتری را نیز پیدا کنیم.

 

جلسه در ساعت 20:42 آغاز شد.

 

جلسه مانند دیگر شب‌ها با حدیثی از امام حسین ع شروع شد. دکتر ناصری برای شب پنجم این حدیث را انتخاب کرده بودند: «حسین ع فرمودند: خدایا تو تکیه‌گاه من هستی در هر گرفتاری؛ و امید من هستی در هر سختی. تو در هر کاری که بر من فرود می‌آید تکیه‌گاه و وسیله‌ی من هستی. چقدر غصه‌ها که قلب در آن ضعیف و حیله در آن سست می‌شود و دوست رها می‌کند و دشمن شماتت می‌نماید. من آن را پیش تو نشاندم و با تو شکوه کردم و از غیر تو به تو روی آوردم. پس تو آن را باز کردی و شکافتی. تو سرپرست هر نعمت و امکانی با نهایت هر خواسته و هر آرزویی.»

 

شب پنجم شعر عاشورایی پیش از سخنرانی اصلی خوانده شد. من یعنی بهمن صباغ زاده برای این شب بخشی دیگر از منظومه‌ی گنجینة‌الاسرار عمان سامانی را انتخاب کرده بود. در مقدمه‌ی شعرخوانی گفتم که گاهی قطب‌های مختلف به لحاظ ایدئولوژیک هر دو امام حسین را رهبر خود می‌دانند و این حکایت از بزرگی این شخصیت و این حرکت دارد. مثلا خسرو گل‌سرخی در دادگاهش از امام حسین به عنوان رهبر خلق جهان و به عنوان بزرگ‌ترین انقلابی یاد می‌کند و صوفیان امام حسین را قطب خود و سرسلسله‌ی عرفا می‌دانند و اعتقاد دارند که او عاشقانه رفت تا در محضر معشوق جان بدهد. شعر امشب هم نگاهی عارفانه به قیام امام حسین بود. بخشی از گنجینه‌الاسرار که برای امشب انتخاب کرده بودم مربوط به آب آوردن حضرت عباس بود. در ادامه این بخش از متن کتاب را می‌خوانید:

ساقی کربلا حضرت عباس

در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشارت به مراتب عالیه‌ی زبده و برگزیده‌ی ناس، حضرت ابوالفضل العباس بر سبیل اجمال گوید:

باز لیلیزد به گیسو شانه را

سلسله‌جنبان شد این دیوانه را

سنگبردارید ای فرزانگان

ای هجوم‌آرنده بر دیوانگان

از چه بردیوانه‌تان،آهنگ نیست؟

او مهیا شدشما را سنگ نیست

عقل را باعشق تاب جنگ کو؟

اندر اینجاسنگ باید، سنگ کو؟

باز دلافراشت از مستی علم

شد سپهدارعلم، جفّ القلم

گشته باشور حسینی نغمه‌گر

کسوتِعباسیان کرده به بر

جانب اصحابتازان با خروش

مَشکی از آبحقیقت را به دوش

کرده از شطِّیقین آن مَشک پُر

مست وعطشان همچو آب‌آور شتر

چرخ زاستسقای آبش در طپش

بُرده او برچشم بانگِ العطش

ای ز شطسوی محیط آورده آب

آب خود راریختی، واپس شتاب

آب آری سویبحر موج ریز

بیش از این آب مریز، آبت بریز

 

نوبت به بخش اصلی و سخنران اصلی جلسه رسید. دکتر رضا نجاتیان برای امشب بحث «نگاه‌های مختلف به واقعه‌ی عاشورا» را آماده کرده بودند. بحث امشب آقای دکتر با غزلی از دیوان شمس آغاز شد. «چون جان تو می‌ستانی، چون شکر از مُردن/ با تو ز جان شیرین شیرین‌تر است مُردن».

اولین نظری که راجع به این قیام مطرح شد نظر اهل مکتب شام بود که از دشمنان اهل بیت هستند. بزرگان این مکتب از جمله ابن تیمیه گفته‌اند که امام حسین انگیزه‌ی دنیوی داشت و بر خلیفه‌ی مسلمین شورید و فتنه‌ای در جهان اسلام ایجاد کرد. به اعتقاد این مکتب امام حسین در محاسبات سیاسی‌اش اشتباه کرد و مغلوب سپاه یزید شد.

نظریه‌ی دوم نظر مستشرقین بود که امام حسین را یک انسان عادی می‌دانند که البته انسان بزرگی بوده است و دست از جان شسته است و بر ضد ظلم قیام کرده است. این افراد شجاعت امام حسین را می‌ستایند در ستایش شجاعت وی و دیگر شهدای کربلا کتاب‌ها نوشته‌اند.

نگاه دیگر نگاه عرفا است. خلاصه‌ی نگاه عرفا و صوفیان این است که امام حسین عاشقی بود که معشوق از او جان می‌خواست و امام حسین عاشفانه حرکت کرد و جان و مال و خانواده‌ و قوم و خویش همه را در پای معشوق قربانی کرد. در این نگاه دیگر حرکت سیاسی جایی ندارد و برخی عرفای اهل تسنن هم امام حسین را سرسلسله‌ی اقطاب خود می‌دانند و به ولایت او معتقدند اما این ولایت ولایت سیاسی نیست و ولایت باطنی و صوفیانه است.

نظر دیگر نظر غالیانه است که ائمه را خدای خود می‌دانند. این دسته از افراد گفتند امام حسین در کربلا کشته نشد بلکه عروج کرد و مانند مسیح به آسمان رفت و اینک هم مشغول تدبیر امور جهان است. یا این که امام حسین هم مانند مسیح خود را فدای امتش کرد. فقط به این دلیل که در روز رستخیز شفیع امتش باشد.

نظر دیگر نگاه عاطفی و احساسی به قیام امام حسین است. افرادی که این نگاه را دارند تنها تکیه‌شان به جنبه‌های احساسی وقایع است و بدون این که به هدف حرکت اشاره کنند تنها رنج‌هایی که بر امام و خانواده‌اش رفته است را برمی‌شمرند و برخوردی عاطفی و احساسی با واقعه‌ی کربلا دارند.

نظر دیگر نظر ایدئولوژیک و انقلابی است که در طول تاریخ بارها مورد توجه قرار گرفته است. مانند قیام مختار در مقابل توّابین در عصر خود. یا در دوران معاصر دیدگاه‌های چپ و یا حزب توده و مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها که سعی می‌کردند امام حسین را با دیگر انقلابیون جهان از جمله چه‌گوارا و دیگران مقایسه کنند. اینان قیام عاشورا را تنها از نظر مبارزه‌ی مسلحانه با طاغوت محترم می‌شمردند.

نظر دیگر نظر شهادت‌طلبانه بود که اعتقاد داشتند امام حسین به پا خاست و در راه شهادت گام برداشت تا خونی در رگ امت اسلام بدواند و تابلویی ابدی باشد از قیام و حقیقت‌طلبی تا مسلمانان با دیدن این تابلو در هر دوران جان تازه‌ای بگیرند و حقیقت‌طلبی فراموش نشود.

نظر دیگر هدف غایی امام حسین را تشکیل حکومت می‌دانستند و اعتقاد داشتند که امام به سمت کوفه حرکت کرد تا در این شهر حکومت شیعی را تشکیل دهد اما مردم کوفه عهد شکستند و در میان راه سپاه ابن زیاد راه را بر امام بست. در این دیدگاه اشاره‌ای به علم امام و این‌که او از شهادت در نینوا باخبر بود توجهی نمی‌شود.

در مقابل این نظریه نظریه‌ی دیگری وجود آمد که اصل را بر علم امام می‌گذاشتند و هدف غایی امام حسین را به وقوع پیوستن آن‌چه علمش به او می‌گفت و جدش رسول‌الله و پدرش به او گفته بودند می‌دانستند. در این دیدگاه امام حسین تنها وظیفه داشت پیش‌بینی پیغمبر را به ظهور برساند.

نظر دیگر هدف امام را از سخنان امام می‌گیرند که عبارت است از احیای دین و امر به معروف و نهی از منکر.

دیگر نظریه‌هایی هم وجود دارد که سعی کرده‌اند ابعاد مختلف قیام عاشورا را با هم در نظر بگیرند و بر جوانب مختلف همزمان تکیه کنند. مثلا حرکت امام حسین را حرکتی عدالت‌طلبانه، قیامی سیاسی، تشکیل حکومت شیعی، حرکت اعتراضی، حرکت آزادی‌خواهانه، کار تربیتی و ساختن مهره برای قیام، بیدار کردن امت اسلام و ... و در یک کلام عبودیت خداوند می‌دانند.

و در نهایت نظریه‌ای که هدف امام را ثابت اما تاکتیک‌های امام را متغیر می‌داند. یعنی این‌که درست است که امام برای اصلاح امت جدش قیام کرد اما در هر لحظه انتخاب‌هایی داشت و سعی می‌کرد در راستای هدفش بهترین انتخاب را داشته باشد.

دکتر نجاتیان بعد از این که نظریات مختلف را یک به یک برشمرد از دوستان حاضر در جلسه خواست که راجع به مطالب گفته شده اظهار نظر کنند.

بعد از سخنان دکتر نجاتیان دیگر دوستان هم در این باب اظهار نظر کردند از جمله دکتر ناصری که بخشی از کتاب عاشورای مرحوم صفایی را برای دوستان بیان کرد. در این کتاب مرحوم صفایی سعی کرده است که روشن کند که حرکت امام حسین مبتنی بر عبودیت و بندگی او بود و بندگی و عبودیت خداوند هر لحظه بر امری تعلق می‌گیرد. و امام  حسین نیز بنده‌وار و عاشقانه بنده‌ی امر حق بود. حال این امر گاهی بیرون رفتن از مدینه به قصد مکه است و گاه به سمت کوفه رفتن و گاه شمشیر کشیدن. مرحوم صفایی گفته بود که کار اصلی و هدف اصلی امام مُهره‌سازی و آماده‌سازی زمینه‌ی حکومت حق در دل‌ها و در اجتماع بود و این هدف هرگز تغییر نکرد. اما برای رسیدن به این هدف تاکتیک‌های مختلفی با توجه به شرایط زمان و مکان لازم بود که اگر در حرکت امام از مدینه تا نینوا دقت کنیم یک به یک این تاکتیک‌ها روشن است.

دوست دیگرمان احسان انوریان انتخاب‌های مختلف پیش روی امام حسین و انتخاب‌های دیگر مردان سیاسی آن روزگار از جمله عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر و پسر ابوبکر را برشمرد. پسر ابوبکر طرف یزید را گرفت. پسر زبیر در مقابل یزید جبهه گرفت و خود را خلیفه خواند و حکومت آل زبیر را بنیان گذاشت. پسر عمر خلوت و دخالت نکردن در سیاست را پیش گرفت. آقای انوریان در مقایسه‌ی این افراد این نتیجه را گرفت که امام حسین بهترین انتخاب را کرد از این‌رو که امروز نامی از آن سه تن دیگر در میان نیست.

 

در پایان جلسه جناب آقای شجاعی مرثیه‌ای بر امام حسین و یاران ایشان خواندند. جلسه در ساعت 23:05 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

30/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:3  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی چهارم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. به چهارمین شب برگزاری جلسات محرم امسال رسیدیم که برابر بود با سه‌شنبه‌شب بیست و هشتم مهرماه 1394 خورشیدی و شبِ چهارشنبه شبِ هفتم محرم‌الحرام 1437 هجری قمری. این جلسه به طور اختصاصی به موانع بصیرت اختصاص داشت و بحث اصلی با محوریت موانع بصیرت توسط دکتر نجاتیان ارائه شد. دکتر ناصری هم حدیثی مرتبط به همین موضوع را انتخاب کرده بود که در ابتدای جلسه ارائه کرد. این جلسه نیز به پرسش و پاسخ کشیده شد که موافقان و مخالفانی دارد. البته غالب دوستان با پرسش و پاسخ موافق هستند اما برخی از دوستان معتقدند که پرسش و پاسخ وقتی به درازا می‌انجامد از وقت سخنران اصلی کم می‌کند و باعث می‌شود سخن اصلی به تمام و کمال منعقد نشود. من یعنی بهمن صباغ زاده خود از موافقان پرسش و پاسخ و بحث‌های فرعی هستم و اعتقاد دارم هر پرسش و پاسخی ارزش مطرح شدن را دارد و به چالش کشیده شدن بحث‌ها را هم دوست دارم. دیگر این که اعتقاد دارم تفاوت جلسه‌ی ما با دیگر جلسات مشابه همین است و جلسات بدون پرسش و پاسخ با سخنرانی‌های مونولوگ به وفور و الی ماشاالله در این شهر یافت می‌شود. اما برای ملاحظه‌ی دوستانی که حوصله‌ی پرسش و پاسخ را ندارند خوب است زمان مراعات شود و دوستان در اظهار نظرهایشان مختصر و مفید عمل کنند.

 

جلسه در ساعت 20:40 آغاز شد.

 

اولین بخش این جلسه ارائه‌ی حدیثی از امام حسین ع توسط دکتر رضا ناصری بود. حدیث امشب حدیثی کوتاه اما بسیار حیاتی و کاربردی بود. جمله‌ای چند کلمه‌ای اما بسیار عمیق. حدیث امشب این بود: «عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی‌رسد». دکتر ناصری پس از بیان حدیث به شرح آن از دیدگاه مرحوم صفایی پرداخت. در نگاه مرحوم صفایی ادراکات با تدبّر و تفکّر و تعقّل تفاوت دارد و هر کدام از این‌ها را تعریف کرده و وظایفی را بر عهده‌ی این قوا می‌گذارد. وی می‌گوید ادراکات که از طریق حواس پنجگانه حاصل می‌آید رزق قوّه‌ی تدّبر را فراهم می‌آورد که کارش شناخت معلومات است. بعد قوّه‌ی تفکّر قرار دارد که معلومات را از تدّبر دریافت می‌کند و با توجه به معلومات مجهول را پیدا می‌کند. تفکّر رزق تعقّل را فراهم می‌آورد و کار عقل سنجش و ارزیابی و به اصطلاح خودمان سبک و سنگین کردن است. نکته‌ی دیگری که مطرح شد این بود که کامل شدن عقل چه معنی‌ای دارد و در این حدیث به چه وجهی از تعقل اشاره شده است. مفهوم حق و روشن شدن این مفهوم در مقابل اضدادش از دیگر بحث‌های دکتر ناصری بود.

 

بخش دوم که در حقیقت بخش اصلی جلسه‌ی امشب بود سخنرانی دکتر نجاتیان و پرسش و پاسخ بود. همان‌طور که در مقدمه عرض شد ایشان برای امشب موضوع «موانع بصیرت» را آماده کرده بودند. ایشان در ابتدای سخنان‌شان خلاصه‌ای گفتند از آن‌چه در سه شب پیش از این رفته بود. ایشان در سخنرانی امشب‌شان از روحیه‌هایی که مرحوم صفایی بر اساس قرآن تقسیم‌بندی کرده است کمک  گرفته بودند.

مرحوم صفایی در کتاب مسئولیت سازندگی انسان‌هایی که در مقابل پیامبران قرار می‌گرفتند را به سه روحیه‌ی اصلی تقسیم کرده است: اول روحیه‌ی مُردگان، دوم روحیه‌ی کرها و در نهایت روحیه‌ی کورها. مردگان کسانی هستند که سنگ شده‌اند و دیگر نه می‌بینند و نه می‌شنوند؛ این گروه خود سه زیرمجموعه‌ی منافق، مغرور و مُعاند را در بر می‌گیرد. کرها کسانی هستند که نمی‌شنوند؛ و چهار زیرمجموعه دارند شامل روحیه‌های یک: متنفر، بدبین و شکاک؛ دو: پوچ خسته و دلزده؛ سه لیز و دنیازده و چهار: رنج‌دیده و حساس. و در نهایت کورها یعنی کسانی که چشم دارند و نمی‌بینند که این روحیه و زیرمجموعه‌هایش بحث امشب دکتر نجاتیان بود. کورها طبق نظریه‌ی مرحوم صفایی که مستخرج از قرآن است به سه دسته‌ی یک: سرد و سر در لاک، دو: بی‌رنگ و بی‌تفاوت و سه: ترسو و سست‌عنصر تقسیم می‌شود.

کورها در یحث امشب دکتر نجاتیان نماینده‌ی بی‌بصیرت‌ها بودند و دکتر عزیز با توجه به مباحثی که دکتر نجاتیان در بحثی که برای امشب آماده کرده بود یک به یک به زیرمجموعه‌ی گروه کورها را برشمرد و علل کور شدن آن را توضیح داد.

 

همان‌طور که جلسه‌ی پیش هم گفته شد امشب مداحی از ابتدای جلسه به پایان جلسه منتقل شد. در پایان جلسه جناب آقای شجاعی مداح همشهری و عاشق اهل بیت با صدای خوش‌شان مرثیه‌ای بر امام حسین و شهدای کربلا خواندند.

 

پایان‌بخش جلسه‌ی امشب مداحی یکی از نوجوانان محفل بود. نوه‌ی حاج‌آقای نجاتیان یعنی آقا علیرضا نجاتیان عزیز پسر مجید‌آقای نجاتیان با صلوات حضار پشت میکروفن رفت و اشعاری را که آماده کرده بود را برای دوستان خواند. بعد از مداحی این نوجوان عزیز آقای شجاعی مداح گرامی نکاتی را که لازم می‌دانست به ایشان گوشزد کرد. برای این نوجوان عزیز آرزوی موفقیت می‌کنم. جلسه در ساعت 22:52 خاتمه یافت.

***

بهمن صباغ زاده

29/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:3  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی سوم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. امشب سومین جلسه‌ی ما در این محرم برگزار شد و بعد از گذشت سه جلسه از پنج جلسه می‌توانم بگویم که جلسه‌های امسال یکی از بهترین جلسه‌هایی بود که در این سال‌ها در آن شرکت کرده‌ام. دکتر نجاتیان یکی از صمیمی‌ترین دوستانم است و بیم این دارم که علاقه‌ام به او داوری‌ام را تحت تاثیر قرار دارد اما هر طور بخواهم بدون زمینه‌ی ذهنی داوری کنم نمی‌توانم تسلط ایشان به این مباحث را نادیده بگیرم. ایشان علیرغم رشته‌ی تحصیلی‌اش که طبابت است از همان سال‌های دانشجویی وقت زیادی را در آموختن مباحث کلامی و فلسفی و عرفانی گذاشته است. علیرغم دانش قبلی در همین روزها هم وقت زیادی می‌گذارد و مباحث را به شایستگی قبلا آماده‌ی ارائه می‌کند و در جلسه با جذابیت تمام بیان می‌کند. در ضمن در برنامه‌ی جلسه هم تغییر کوچکی پیش آمد و آن این است که شروع جلسه با حدیث خواهد بود و مداحی آقای شجاعی به پایان جلسه منتقل شد. بر این نکته هم تاکید شد که جلسه‌ی فردا شب راس ساعت 20:30 با حدیثی از امام حسین توسط دکتر ناصری شروع خواهد شد.

 

جلسه در ساعت 20:38 آغاز شد.

 

خواندن زیارت عاشورا توسط آقای شجاعی مداح خوب همشهری و همراهی دوستان شرکت کننده اولین بخش جلسه‌ی امشب بود.

 

دومین بخش این جلسه ارائه‌ی حدیثی از امام حسین ع توسط دکتر رضا ناصری بود. دکتر ناصری عزیز حدیث امشب را نیز به موضوعی اخلاقی و اجتماعی اختصاص داده بود و آن موضوع غیبت بود. حدیث امشب این بود: «امام حسین به کسی که از دیگری سخن می‌گفت و غیبت می‌کرد فرمود بس کن غیبت خوراک سگ‌های آتش است». دکتر ناصری بعد از بیان حدیث به شرح آن پرداخت و در زمانی حدود پانزده دقیقه به بحث لغوی غیبت، ریشه‌های غیبت، شرایط غیبت، دلایل غیبت، درمان غیبت؛ و ... پرداخت و این موضوعات را تا حد ممکن توضیح داد. توضیح این مطلب که چرا از غیبت، به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر کرده‌اند از دیگر سخنان دکتر ناصری بود.

 

بخش اصلی جلسه ارائه‌ی سخنرانی و پرسش و پاسخ توسط دکتر رضا نجاتیان است. دوستان شرکت‌کننده در این جلسه و کسانی که گزارش‌ها را پیگیری می‌کنند می‌دانند که دکتر نجاتیان برای امسال موضوع بصیرت را انتخاب کرده بود و در دو شب اول همین موضوع را پیگیری کرد. بحث امشب خود را با خواندن ابیاتی از غزل حافظ شروع کرد: «رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس/ گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت». محوریت بحث امشب موانع بصیرت بود. دکتر نجاتیان بحث خود را با روایتی تاریخی از وفات پیامبر تا سال 61 محرم شروع کرد. ایشان سعی کردند این مطلب را روشن کنند که چه شد که امت پیامبر و کسانی که اسلام آورده بودند در فاصله‌ای کمتر از پنجاه سال به جایی رسیدند که کسی که حرف‌های پیغمبر را تکرار می‌کرد را به خروج بر خلیفه، ایجاد تفرقه و نغض بیعت متهم کردند و به جنگ او رفتند. این بخش از سخنان دکتر نجاتیان بسیار جذاب بود و روشن بود که ایشان زحمت زیادی کشیده‌اند و مطالب را از منابع مختلف همراه آورده بودند و با آشنایی‌ای که با این مباحث دارند به خوبی این مباحث را به هم مرتبط کردند. مباحث این بخش از سخنرانی ایشان از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه/ استاد رسول جعفریان» بود که این کتاب را هم به دوستان شرکت‌کننده معرفی کردند.

بعد به این مسئله رسیدند که انسان را چه می‌شود که تا این حد دیدگاهش عوض می‌شود و  چطور انسان خود را فریب می‌دهد و کم کم به این باور می‌رسد که حتی دارد کار درست را انجام می‌دهد. ایشان با مثال‌هایی از جنایت‌کاران تاریخ که وقتی مورد تحلیل قرار گرفته‌اند انسان‌هایی عادی بوده‌اند این بحث را پیش کشیده‌اند که این انحراف برای هر کدام از ما هم ممکن است و این نزدیکی به انحراف ما را به این نکته توجه می‌دهد که دائم باید در انتخاب‌های خود حواس‌مان جمع باشد و ملاک‌های انتخاب‌مان را لحظه به لحظه مورد بازبینی قرار بدهیم.

بحث امشب بسیار مورد توجه دوستان قرار گرفت. از جمله خود بنده خیلی از مباحثی که امشب مطرح شد لذت بردم. انشاالله بعد از محرم اگر زنده بودم این سخنرانی را به صورت متنی منتشر خواهم کرد.

 

بعد از آن من که بهمن صباغ زاده‌ام به معرفی شعر عاشورایی پرداختم. من برای امشب بخشی از گنجینة الاسرار عمان سامانی را انتخاب کرده بود. عمان سامانی (1258 تا 1322 قمری) از شاعران دوره‌ی قاجاریه بوده است که در شهر سامان در منطقه‌ی چهارمحال بختیاری که در حاشیه‌ی زاینده‌رود است به دنیا آمد. وی که از عرفای زمان خود بوده است برداشتی عارفانه از واقعه‌ی عاشورا کرده است و به سبک کتاب «زبدة الاسرار» صفی علیشاه کتابی تالیف می‌کند به نام «گنجینة الاسرار» که سراسر شور و حال و وجد و رمز و رموز عارفانه است.

بخشی که من از این کتاب برای امشب انتخاب کرده بودم بخش به میدان رفتن حضرت علی‌اکبر بود. در ادامه قسمتی از کتاب که در جلسه خوانده شد را از روی متن خواهید خواند:

توصیه‌های امام به حضرت علی اکبر

در بیان مرخص نمودن جناب علی اکبر را و امر به تمکین و تسلیم فرمودن، گوید:

خوش نباشد از تو شمشیر آختن

بلکه خوش بـاشد سپـر انداختن

مهـر پیش آور، رهـا کـن قـهـر را

طاقـت قــهــر تــو نـبــود دهـر را

بـر فـنـایش گـر بیـفشـاری قـدم

از وجـــودش انـدر آری در عـــدم

مـ‌ـژّه داری، احـتـیــاج تـیــر نـیست

پیش ابروی‌کجت،‌ شمشیر چیست؟

گرچـه قصـد بستن جـزو و کلـت

تـار مـویی بس بـود زآن کـاکلت

ور سرِ صید سپید است و سیاه

آن تـو را کـافی بـه یک تیـر نـگـاه

تیـر مهـری بـر دل دشـمـن بـزن

تیـر قـهـری گـر بـود بـر من بـزن

از فـنـا مقصـود مـا عین بقاست

میل آن رخسار و شوق آن لقاست

شوق این غم از پی آن شادی است

این خـرابی بهـر آن آبادی است

من در ایـن شرّ و فساد، ای با فلاح

آمـدسـتـم از پی خـیــر و صـلاح

ثابت اسـت اندر وجودم یک قدم

هـم‌چنین دیگـر قـدم انـدر عـدم

در شهودم‌ دستی‌ و دستی ‌به ‌غیب

در یقینم دستی و دستی به ریب

رویی اندر موت و رویی در حیات

رویی اندر ذات و رویی در صفات

...

مر مـرا انـدر امـور از نفـع و ضــر

نیست شغلی مانع شغل دگــر

نیستـم محتـاج و بـالذاتـم غنی

هست فرع احتیاج این دشمنی

دشمنی باشد مرا با جهل‌شان

کز چه‌رو کرد این‌چنین نااهل‌شان

قتل آن‌دشمن به تیغ دیگر است

دفع تیغ آن بـه دیگر اسـپـر است

رو سپر می‌باش‌و شمشیری‌مکن

در نـبـرد روبـهــان شـیــری مـکـن

قتل این‌دشمن‌به‌شمشیر دل‌است

جز به‌این‌شمشیر دفعش‌مشکل‌است

بازویت را رنجه گشتن شرط نیست

با قضا هم‌پنجه‌گشتن شرط نیس

بـوسه زن بر حنجر خنجـرکشـان

تیـر کآید، گیـر و در پهلـو نـشـان

پس برفت‌آن‌غیـرت خورشیـد و مـاه

هم‌چو نور از چشم ‌و جان ‌از‌ جسم‌ شاه

بـاز می‌کــرد از ثـریــا تــا ثــری

هر سر پیکان، به روی او، دری

 

پایان جلسه نیز جناب آقای شجاعی مداح اهل بیت مرثیه‌ای بر امام حسین و شهدای کربلا خواندند. ایشان در ابتدای این مرثیه شعری انتخاب کرده بودند در گفتگوی عقل و دل در روز عاشورا که با صوت خوش برای حضار خواندند. جلسه در ساعت 22:45 پایان یافت.

***

بهمن صباغ زاده

28/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:2  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی دوم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. جلسه‌ی دوم از پنج جلسه‌ی محرم امسال با محور نهضت حسینی در یک‌شنبه‌شب بیست و ششم مهرماه هزار و سیصد و نود و چهار خورشیدی برابر با شبِ دوشنبه پنجم محرم‌الحرام سال 1437 هجری قمری برگزار شد. دوستان می‌دانند که امسال تصمیم برگزار کنندگان انجمن مثنوی‌خوانی بر این قرار گرفت که جلسه کمی خصوصی‌تر باشد تا دوستان علاقه‌مند بهتر بتوانند از سخنانی که در جلسه مطرح می‌شود استفاده کنند. جلسه‌‌های امسال همانطور که در جلسه‌ی مثنوی‌خوانی مطرح شد منزل پدر دکتر نجاتیان جناب حاج‌آقای محمدعلی نجاتیان برگزار می‌شود. به دوستانی که گمان می‌کردیم علاقه‌مند به شرکت در این جلسه باشند با پیامک اطلاع‌رسانی کردیم اما با این حال دوستان شرکت‌کننده اگر دوست دیگری را می‌شناسند که می‌دانند به این جلسه علاقه دارد می‌توانند از ایشان دعوت کنند در جلسه شرکت کنند.

 

جلسه در ساعت 20:35 آغاز شد.

 

شروع جلسه همراه بود با مداحی مداح اهل بیت جناب آقای شجاعی. ایشان در ابتدای جلسه با همراهی سایر شرکت‌کنندگان زیارت عاشورا خواندند و در ادامه‌ی آن با صوت خوش ابیاتی عاشورایی خواندند در موضوع مرثیه بر امام حسین و یاران شهید ایشان.

از دیگر بخش‌های جلسه حدیثی از امام حسین ع است. حدیث امام حسین را جناب آقای دکتر ناصری عزیز انتخاب و ارائه می‌کنند. حدیثی که دکتر ناصری عزیز برای این شب انتخاب کرده بود حدیثی بود با موضوعی اجتماعی و اخلاقی که حدیثی‌ست مشهور و بر زبان مردم زیاد جاری می‌شود. حدیث این است: «حسین ع فرمود: ای پیروان و هواداران آل ابوسفیان اگر دین ندارید و از معاد و بازگشت ترسی در شما نیست پس آزاده باشید»  این حدیث به طور خلاصه چنین بیان می‌شود که «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید». دکتر ناصری پس از مطرح کردن این حدیث به شرح آن پرداختند و بعد از دوستان حاضر در جلسه راجع به این حدیث نظرخواهی کردند. دوستان هر کدام نظرشان را راجع به این حدیث بیان کردند.

در ادامه‌ی جلسه در خدمت دیگر دوست عزیزم دکتر رضا نجاتیان بودیم. دکتر نجاتیان صحبت‌های خود را با خواندن دو بیت ابتدایی از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی شروع کردند. سخنرانی امشب ایشان ادامه‌ی سخنان شب قبل و در راستای محور بصیرت بود. ایشان در دومین شب مطلب را با اشاره به تقلید و بی‌تفاوتی و واکنش نشان ندادن به حوادث و تاثیر این عوامل در بی‌بصیرتی شروع کردند و مقدمه‌ای از شب اول بیان کردند. بعد به قرآن و روایات پرداختند و بصیرت را در قرآن و روایات بررسی کردند. بعد به تعریف مقوله‌ی بصیرت پرداختند و سعی کردند با توجه به آیات قرآن که موضوع بصیرت در آن آمده است روشن کنند که چه چیزهایی باعث می‌شود انسان بصیرت را از دست بدهد و چه چیزهایی باعث افزایش بصیرت انسان می‌شود یا به تعبیر دیگر موانع و عوامل بصیرت از دیدگاه قرآن و روایات چیست. بعد از مطرح کردن این مباحث توسط دکتر نجاتیان ایشان از دوستان حاضر در جلسه خواستند که راجع به این موضوع سخن بگویند. دوستان حاضر در جلسه در این مورد اظهار نظر کردند. پرسش و پاسخ و اظهار نظر در این جلسه متاسفانه کمی بیش از حد معمول شد و باعث شد هم جلسه به طول بیانجامد و هم به دکتر نجاتیان به عنوان سخنران اصلی زمان کمتری برسد و سخن‌های ایشان کامل نشود. به عنوان یکی از شرکت‌کنندگان از دوستان شرکت‌کننده خواهش می‌کنم که در اظهار نظرهایشان زمان را در نظر بگیرند و نکته‌ی دیگر این که پاسخ دادن را به دکتر نجاتیان که عنوان سخنران اصلی را دارد واگذار کنند که بحث‌های رفت و برگشتی شکل نگیرد زیرا ممکن است سوال و جواب‌های ایشان مورد علاقه‌ی دیگران نباشد.

جلسه در ساعت 22:40 پایان یافت.

***

بهمن صباغ زاده

28/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:2  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی اول)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. امسال محرم تصمیم بر این شد که جلسه‌ای دوستانه با تعداد کمی از دوستان را به مدت پنج شب در منزل پدر دکتر نجاتیان برگزار کنیم. اولین جلسه در شنبه‌شب 25 مهرماه 1394 برگزار شد. قرار شده است که برنامه‌ی این جلسه‌ها به این صورت باشد که در ابتدا زیارت عاشورا به صورت گروهی خوانده شود. مرحله‌ی بعد حدیثی از امام حسین ع باشد که توسط دکتر رضا ناصری بیان شود. بعد از آن به بخش اصلی جلسه می‌رسیم که بررسی و شرح موضوعی با محوریت حرکت امام حسین و نگاهی به دعای عرفه است و جناب دکتر  رضا نجاتیان این بخش را بر عهده گرفته‌اند. در انتها نیز من که بهمن صباغ زاده‌ام قرار است شعری عاشورایی را به دوستان معرفی کنم.

 

جلسه در ساعت 20:30 آغاز شد.

 

شنبه‌شب 25/7/1394 اولین نشست از این سلسله‌نشست‌ها برگزار شد. ساعت شروع جلسه را دکتر نجاتیان 8:15 اعلام کرده بود. جلسه در حدود ساعت هشت و نیم با خواندن زیارت عاشورا توسط آقای شجاعی مداح اهل بیت همشهری آغاز شد.

بعد از زیارت عاشورا به حدیثی از امام حسین ع رسیدیم. حدیثی که امشب دکتر ناصری برای ما انتخاب کرده بود این حدیث بود: «اگر کسی رضایت و خشنودی خداوند را بخواهد خداوند او را از خلق کفایت می‌کند و اگر کسی به خاطر خشنودی و رضایت خلق کار کند خداوند او را به خلق واگذار می‌کند.» بعد از مختصر توضیحی راجع به این حدیث دکتر ناصری از دوستان خواست که راجع به این حدیث نظر بدهند و چند تن از دوستن حاضر راجع به این موضوع صحبت‌هایی کردند.

بعد از دکتر ناصری، دکتر نجاتیان سخن را در دست گرفت. ایشان سخنان خود را با فرازهایی از دعای عرفه شروع کردند. موضوع سخنرانی اصلی این جلسه بصیرت و آگاهی در حرکت انسان بود. ایشان ابتدا به مباحث تاریخی از صدر اسلام تا سال 61 هجری اشاره کردند و بعد به بصیرت و آگاهی در حرکت امام حسین پرداختند. ادامه‌ی صحبت‌های ایشان بی‌بصیرتی و ناآگاهی در مردم آن روزگار و ریشه‌های آن و عواقبی که بر اثر آن پیش آمد بود.

در انتهای جلسه به دلیل مشکلی که برای من پیش آمد و مجبور شدم جلسه را ترک کنم نتوانستیم بخش شعر عاشورایی را داشته باشیم. انشاالله فردا شب به قید حیات این بخش را نیز خواهیم داشت و گزارش آن را در وبلاگ قرار خواهم داد.

***

بهمن صباغ زاده

26/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:1  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |