سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

۵- شاعر هم‌شهری – عاشقي تربتي

امير عاشقي از شاعران تربت‌حيدريه است كه زندگي وي با تخلصش تطبيق مي‌نموده. بعضي از تذكره‌نويسان نوشته‌اند كه امير عاشقي در نود سالگي سخن سرودن را آغاز كرد. اما عده‌اي ديگر نوشته‌اند در نود سالگي درگذشته است. در هر حال او مردي بي‌سواد بوده و تا آخر عمر، پيوسته با صحبت زيبارويان گذرانده است. گويا دست عشق چنان عنان او را در اختيار مي‌گيرد چنان به وادي شعر و شاعري كشيده مي‌شود كه شبانه‌روز در اين انديشه بوده است و ديواني با پانزده هزار بيت ترتيب مي‌دهد.

بيت زير از اوست:

گاهِ قتلم شعله‌ي شمشير آن قاتل بس است

شربت آبم ز تيغ او دَمِ بسمل بس است

سام ميرزا مينويسد: امير عاشقي چنان به شعرگويي شيفته بود كه در تشييع جنازه‌ي برادرش شعر مي‌گفت. امير عاشقي در سال 945 در گذشته است.

نقل از "سخن‌وران زاوه" نوشته محمود فیروزی مقدم


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 935 به تاریخ 901003, شاعر همشهری, زندگی‌نامه عاشقی تربتی
+ نوشته شده در  یکشنبه ۴ دی ۱۳۹۰ساعت 12:4  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |