سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

نکاتی چند راجع به فرهنگ قهرمان؛ بهمن صباغ زاده

استاد جاودان‌یاد محمّد قهرمان از کودکی به ادبیات شفاهی تربت علاقه‌مند می‌شود و ماجرای یادداشت‌های ایشان در دوران کودکی و نوجوانی نقل همیشگی اهالی روستای امیرآباد است. اساس کار فرهنگ قهرمان بر یادداشت‌هایی است که این استاد عزیز از سال‌های نوجوانی تا اواخر عمر از فرهنگ گویشی تربت برمی‌داشته‌اند. هر جا کسی نکته‌ای، واژه‌ای، اصطلاحی، تعبیری ، مَثَلی، کنایه‌ای از فرهنگ تربت بر زبان می‌آورده محمد قهرمان دست به قلم می‌شده و آن را در دفترچه‌ای کوچک که همیشه همراه داشته یادداشت می‌کرده است. حتی استاد همیشه دفترچه‌ای مخصوص به فرهنگ گویشی تربت همراه داشتند و این نکات را مجزّا یادداشت می‌کرده‌اند. این یادداشت‌ها را به تفاریق به فیش‌هایی با ابعاد 10.5 cm در 7.5 cm منتقل شده که اساس فرهنگ حاضر است.

در منطقه‌ی تربت حیدریه نیز مانند دیگر سرزمین‌ها تفاوت گویش بسیار است و گاه دو روستای هم‌جوار در نحوه‌ي‌ تلفّظ عبارتی واحد اختلاف دارند. همچنین گویش‌ها در طول زمان تغییر می‌کنند و چه بسا امروز واژگان در تربت به نحوی متفاوت با یک چند دهه‌ی قبل تلفّظ می‌شوند. تأکید بر این نکته لازم است که این فرهنگ هم با تمام گستردگی‌اش محدوده‌ی زمانی و مکانی مشخّصی دارد که محور زمانی آن دوران نوجوانی و جوانی استاد قهرمان یعنی دهه‌ی بیست و سی قرن چهاردهم هجری شمسی است و محور مکانی آن هم روستای امیرآباد واقع در 7 کیلومتری جنوب تربت حیدریه.

فیش‌ها در زمان‌های مختلفی نوشته شده است و در پاره‌ای از موارد اطلاعات مؤلف در طول زمان تکمیل شده است و از این رو در یک موضوع واحد فیش‌های متفاوتی موجود بود که در این موارد سعی شد بهترین و کامل‌ترین توضیحات آورده شود.

در کنار برخی فیش‌ها استاد قهرمان علامت سوال یا ضربدر درج کرده یا در ذیل فیش تردیدشان را نوشته‌اند و اضافه کرده‌اند که سؤال شود. در این موارد به پیران اهل لهجه مراجعه کردم.

مواردی هست که احساس کردم نیاز به توضیح بیشتری است، مثلاً استاد قهرمان در توضیح واژه‌ای از عباراتی استفاده کرده‌اند که برای مخاطب امروزی تا حدّی ناآشناست. این موارد را در پاورقی اضافه کردم.

گاه یک واژه در فیش‌های مختلف با توضیحات مختلف نوشته شده که تقریباً هم‌معنا هستند. در این موارد هم معمولاً مجموعی از رساترین توضیحات را انتخاب می‌کردم.

در اندک مواردی توضیحات متناقضی راجع به یک واژه آمده بود که در این موارد هم از اهل لهجه تحقیق شد.

ندرتاً عبارتی با تلفّظ‌هایی متفاوت ضبط شده بود که با رجوع به اهل لهجه در موارد اجماع ایشان صورت صحیح تلفّظ و در مواردی تلفّظ‌های مختلف در فرهنگ آورده شد.

فیش‌های واژه‌نامه‌ی کتاب «خِدی خُدای خُودُم» نیز در بین فیش‌ها بود که در بسیاری موارد به توضیحات کمک می‌کرد و مواردی نیز اختصاص به متن کتاب داشت و به کار فرهنگ‌نویسی نمی‌آمد از جمله شکل‌های مختلفی از صرف یک فعل، که در این موارد به آوردن مصدر فعل قناعت کردم.

برخی ارجاع‌ها به بیرون از متن به مدد حافظه‌ی مؤلف نگاشته شده بود و یا ابیاتی از حافظه ذکر شده بود که در مواردی  اشکال‌هایی داشت . خوشبختانه با توجه به وفور فایل PDF کتاب‌های مرجع و سایت‌ها و کمک گرفتن از تکنولوژی اصلاح آن‌ها کار دشواری نبود.

ترجمه‌های تحت‌الفظی را که به دریافت بهتر معنی کمک می‌کرده را در آکولاد یا دوابرو {} آورده‌ام. مثلاً: نابِـْز {نابیخته}

الفبای فونتیک یا لاتین را بعد از واژه و احیاناً ترجمه‌ی تحت‌الفظی در پرانتز () آورده‌ام که با دو نقطه از توضیح اصلی جدا شده است. مثلا: اَروَْنَه (arvāna):

در توضیحات هرجا به گویش تربتی رسیده‌ام از گیومه «» استفاده کرده‌ام. حتی در برخی موارد برای راحت‌تر شدن توضیح برخی از قسمت‌های جمله به زبان ادبی و برخی قسمت‌ها به گویش تربتی است. مثلاً: هر چه از فلان‌کس می‌دانست «تِ به تِ وَرداد» یعنی از سیر تا پیاز برشمرد و شرح داد.

موارد ارجاع را با (رک) مشخص کرده‌ام و در توضیحاتی که بیش از یک ارجاع وجود داشته ترتیب الفبایی را در نظر گرفته‌ام. مثلاً: رک. تِلخُوْ. لوخ.

 

و نکاتی به منظور بهتر خواندنِ این فرهنگ

برای این‌که بتوان تلفّظ صحیح واژ‌ه‌های گویشی را انتقال داد لازم است چند قاعده وضع شود که با در نظر گرفتن این قواعد بشود شکل صحیح گویش را دریافت. بسیاری از این قواعد را شرق‌شناسان وضع کرده‌اند. الفبای متداول بین شرق‌شناسان (البته به شکلی ساده‌تر) به شرح زیر است:

صامت‌ها:

ا (a)، ب (b)، پ (p)، ت (t)، ث (s)، ج (j)، چ (č)، ح (h)، خ (x)، د (d)، ذ (z)، ر (r)، ز (z)، ژ (ž)، س (s)، ش (š)، ص (s)، ض (z)، ط (t)، ظ (z)، ع ()، غ (q)، ف (f)، ق (q)، ک (k)، گ (g)، ل (l)، م (m)، ن (n)، و (v)، ه (h)، ی (y).

مصوّت‌ها:

مصوّت‌های کوتاه: ـَ (a)، ـِ (e)، ـُ (o). مصوّت‌های بلند: ـا (â)، ـی (i)، ـو (u). مصوت‌های کوتاهی که کشیده تلفظ می‌شوند: ـَـْ (ā)، ـِـْ (ē)، ـُـْ (ō).

سه علامت آخر در نشان دادن واژه‌های تربتی و شکل صحیح تلفّظ آن بسیار کمک می‌کند. علامت فتحه به علاوه‌ی ساکن ـَـْ نشانه‌ی فتحه‌ي کشیده است که جانشین «ـا» شده است مانند «خَـْنَه» یعنی خانه و «مَـْدَر» یعنی مادر. علامت کسره به علاوه‌ی ساکن ـِـْ نشانه‌ی کسره‌ی کشیده است که جانشین «ـی» شده است مانند «زِْرِ» یعنی زیرِ و «سِْب» یعنی سیب. علامت ضمّه به علاوه‌ی ساکن ـُـْ نشانه‌ی ضمّه‌ی کشیده است که جانشین «ـو» شده است مانند «کُمُـْر» و «خُـْب» که البته موارد استفاده‌اش بسیار کم است.

همچنین علامتِ ضمّه به علاوه‌ی واوِ ساکن «ـُوْ» نشانه‌ی مصوّت مرکّبِ (ow) است مانند «اُوْ» یعنی آب و «تُوْ» یعنی تب؛ که این موارد در گویش تربتی بسیار پُرکاربرد است. علامت ضمّه به علاوه‌ی واوِ ساکن و کسره «ـُوِْ» نشانه‌ی مصوّت مرکّب در حالت اضافه است مـانند «اُوِْ» (owe) یعنی یعنی آبِ و «چُـوِْر» (čower) یـعنی چوب را.

نکته‌ی قابل توجه دیگر این‌که اگر علامت ساکن با (ـو) همراه نباشد صدای «ـو» خواهد داشت به عنوان مثال در گویش تربتی روغَن به صورت (ruqan) تلفظ می‌شود. دیگر این که مراقب باشید مصوت مرکب «ـُوْ» (ow) را با ضمّه و واوِ ساکن «ـُوْ» (ov) اشتباه نگیرید مثلا در کلمه‌ی جُوْ (jow) که یکی از غلات است (ow) نشانه‌ی مصوّت مرکّب است، اما در کلمه‌ی «نُمُوْ» (nomov) به معنی رشد (ov) نشانه‌ی ضمّه و واوِ ساکن است. تفاوت این دو در الفبای لاتین مشهود است که یکی با (w) و دیگری با (v) نمایش داده می‌شود.

 

بهمن صباغ زاده


برچسب‌ها: یک کلام به صد کلام, محمد قهرمان, فرهنگ گویشی تربت, تحقیق بهمن صباغ زاده
+ نوشته شده در  شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶ساعت 16:55  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |