سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

5- شاعر همشهری؛ شهابی تربتی؛ (1260 - 1331)؛ گردآورنده بهمن صباغ زاده

از وقتی نوشتن این بخش را شروع کرده‌ام، هفته به هفته علاقه‌ام به نوشتن در مورد شاعران هم‌شهری بیشتر شده است. من در انتخاب شاعران همشهری برای این بخش به اسم و آوازه و شناخته‌شده بودن شاعران توجهی ندارم - هرچند که بسیاری از ایشان به‌حد کافی مشهور نیز هستند - و تنها یک ملاک دارم و آن هم قدرت شعر ایشان است. دوستان خواننده توجه کنند که اگر به اطلاعات اشتباهی در این زندگی‌نامه‌ها برخوردند و یا اطلاعات تکمیلی در این خصوص دارند، لطف کنند به آدرس ایمیل siyah_mast@yahoo.com بهمن صباغ‌زاده؛ بفرستند تا اصلاحات لازم انجام شود.

حاج شیخ عبدالسلام که به او شهاب الدین می‌گفتند در 20 شعبان 1298 هجری قمری (27 تیر 1260 خورشیدی) در تربت حیدریه به دنیا آمد. پدرش آخوند ملا اکبر و پدر بزرگش آخوند ملا حسین از علمای به‌نام تربت حیدریه بودند. او تا ده سالگی علوم مرسوم آن زمان را در تربت فرا می‌گیرد و بعد به مشهد می‌رود و دروس فقه و اصول و حکمت و ادب را نزد اساتید آن دوران فرا می‌گیرد و برای اخذ مقام اجتهاد راهی نجف می‌شود. در سفر نجف پدر ایشان نیز همراهش بوده است که در نجف از دنیا می‌رود و آخوند خراسانی شهابی را به خراسان بازگشت می‌دهد. در تربت اشتغال به امور عمومی و خانوادگی وی را از مقصد بازداشته، پس از چندی تصدی مسجد و امامت و قضاوت، برای اختیار عزلت و گذران معاش و تربیت اولاد به کشاورزی می‌پردازد.

گلشن آزادی می‌گوید: "مرحوم شهابی مردی شریف و آرام، و از بزرگان به حافظ و صائب معتقد بوده ابتدا در شعر خاموش تخلص می‌نمود و بعد به مناسبت لقب خویش شهابی را اختیار کرده است."

از آثار شهابی می‌توان به دیوان اشعار اشاره کرد که شامل غزل و قصیده و رباعی است. یک مثنوی بلند سروده است به‌نام راز عشاق  که حدود هزار بیت دارد و ترجمه‌ی دعای کمیل است. از دیگر آثار او می‌توان به کلید نیایش اشاره کرد که ترجمه‌ی دعای افتتاح کرد که در قالب رباعی سروده شده است. دیگر مثنوی‌ای که از ایشان به جا مانده است گنج نهفته نام دارد که حدود هزار و پانصد بیت دارد. دیگر مجموعه‌ی رباعی است که 115 رباعی خیام و یا منسوب به خیام را با همان قافیه پاسخ گفته‌ است.

فرزندان شریف مرحوم شهابی نیز یکی دکتر محمود شهابی (1282 ـ 1365) بوده که از اساتید ممتاز دانشگاه تهران بوده و دیگری استاد علی‌اکبر شهابی (1288 - 1367) که که سال‌ها در دانشکده‌ی حقوق صرف و نحو تدریس می‌کرده و مدیر سابق اداره‌ی اوقاف ایران و رئیس دانشکده‌ی الهیات دانشگاه فردوسی مشهد نیز بوده است. هر دو فرزند مرحوم طبع شعر نیز داشته‌اند و دکتر محمود شهابی "استاد" تخلص می‌کرده‌ است؛ در صورتی‌که بتوانم اشعار ایشان را پیدا کنم در بخشی مستقل به ایشان خواهم پرداخت.

شهابی تربتی در 8 اسفند سال 1331 در تربت حیدریه درگذشت.

ابیات زیر از مثنوی راز عشاق است:

برآ ای آفتاب گیتی افروز

بر این تیره‌شب آور روز نوروز

چه شب؟ کاندر جهان قیراندود

نبینی شعله از آتش به جز دود

جهان در خواب و چشم فتنه بیدار

چو چشم کهنه دزدان بزهکار

نه مقری را نوایی ز اله اله

نه آوایی ز مرغان سحرگه

شمالی کاروان را ناقه در گل

جنوبی شبروان گم‌کرده منزل

به‌تاریکی در این آشفته بازار

متاع خود ز دزدان خود خریدار

برآ ای مهر تابان تا گریزند

چنین موشان که با گردون ستیزند

بلا از شرق تا غرب جهان را

گرفته و زمین و آسمان را

بسوز این دیو و ددهای درنده

بسوز این پر ز دژهای پرنده

بگو این چرخ را سایر نباشد

اگر باشد چنین طایر نباشد

چنین مردن بسی دشخوار باشد

که عیسی بر سر بیمار باشد

***


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 952 به تاریخ 910230, شاعر همشهری, زندگی‌نامه شهابی تربتی
+ نوشته شده در  دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ساعت 0:32  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |