5- شاعر همشهری؛ ناهید ترشیزی (1366)
از زمانی که نوشتن راجع به شاعران تربت حیدریه را شروع کردهام، سعی کردهام تا جایی که میتوانم اطلاعات صحیح جمعآوری کنم و شاعران همشهری را هر چه کاملتر معرفی کنم. در چند ماه اخیر نوبت به معاصرین رسیده است و خوشبختانه به دلیل نزدیکی زمانی، از اغلب این شاعران اطلاعات بیشتری در دسترس است. خوانندگان عزیز بسیار لطف خواهند کرد اگر اطلاعات تکمیلی خود را برای من از طریق آدرس siyah_mast@yahoo.com بهمن صباغ زاده ارسال کنند. دوستان شاعر همشهری (ولایت زاوه، شامل: زاوه، تربت، رشتخوار، مهولات) هم میتوانند زندگینامه و آثار خود را از طریق همین آدرس برای بنده ارسال کنند. اگر نمیدانید از کجا شروع کنید، من چند سوال در بخش فراخوان نوشتهام که با جواب دادن به آنها و ارسال جوابها به من، خواهم توانست زندگینامهی شما را بنویسم. امیدوارم این وبلاگ در آینده به منبع قابل اعتمادی راجع به شعر تربت حیدریه و شاعران این خطه تبدیل شود تا راه برای محققانی که در آینده راجع به این موضوعها تحقیق خواهند کرد، هموارتر شود.
ناهید ترشیزی متولد تیرماه 1366 در شهر تربت حیدریه است. تحصیلاتش را تا مقطع متوسطه در همین شهرستان به پایان رسانده است. او تحصیلاتش را در رشتههای زبان و ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی در دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داده است و اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سبزوار است. همچنین مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. ترشیزی از سال دوم دبیرستان شعر را با توصیفات شاعرانه آغاز کرده است و قالب نیمایی و سپید را به دلیل آزادی بیشتر میپسندد. زبان نرم سعدی و سپهری و عاطفهی شعرهای مشیری و سیمین بهبهانی را دوست میدارد. او شعر را اندیشه و احساس آزادی میداند که در حصار واژهها محصور شده است
آن شب
آسمان هم یکی ستاره نداشت
آن شبی که تو دگر نماندی
آن شبی که غزلهای عشقت
پارهپاره به دریا رساندی
آن شبی که دو چشم سیاهم
پُر ستاره میان غزلها
یک بغل آسمان گیره میزد
تو نماندی و دستان سردم
آسمان را پُر از ژاله میکرد
***
امروز
امروز هم دوباره کسی خندید
اما میان سرخی چشمانش
گویی هزار کودک بیمادر
زخمی به عمق فاصله میخوردند
***
ماهی خاکستری
این روزها
شکوه زمستان
شانههای یخکردهی پاییز را بوسه میزد
و باد
شانه میزد شکوه درختان بیبار را
باد
همسفر باران
و باران
همراز زمینیان خاکستری
همسفر ماهی
ماهی خاکستری
که این روزها در آرزوی سرخی نیست
به دنبال نرمک آبیست برای آسایش
سراب میبیند
سراب
و ماهی خاکستری
زندهترین مردهی این جویبار آرام
***
منبع: شعر دربی (گزیدهی اشعار شاعران شهرستانهای تربت حیدریه، مهولات، رشتخوار و زاوه)
برچسبها: گزارش جلسه شماره 994 به تاریخ 920124, شاعر همشهری, زندگینامه ناهید ترشیزی