سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

نشست دوستانه با محور نهضت حسینی (جلسه‌ی سوم)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. امشب سومین جلسه‌ی ما در این محرم برگزار شد و بعد از گذشت سه جلسه از پنج جلسه می‌توانم بگویم که جلسه‌های امسال یکی از بهترین جلسه‌هایی بود که در این سال‌ها در آن شرکت کرده‌ام. دکتر نجاتیان یکی از صمیمی‌ترین دوستانم است و بیم این دارم که علاقه‌ام به او داوری‌ام را تحت تاثیر قرار دارد اما هر طور بخواهم بدون زمینه‌ی ذهنی داوری کنم نمی‌توانم تسلط ایشان به این مباحث را نادیده بگیرم. ایشان علیرغم رشته‌ی تحصیلی‌اش که طبابت است از همان سال‌های دانشجویی وقت زیادی را در آموختن مباحث کلامی و فلسفی و عرفانی گذاشته است. علیرغم دانش قبلی در همین روزها هم وقت زیادی می‌گذارد و مباحث را به شایستگی قبلا آماده‌ی ارائه می‌کند و در جلسه با جذابیت تمام بیان می‌کند. در ضمن در برنامه‌ی جلسه هم تغییر کوچکی پیش آمد و آن این است که شروع جلسه با حدیث خواهد بود و مداحی آقای شجاعی به پایان جلسه منتقل شد. بر این نکته هم تاکید شد که جلسه‌ی فردا شب راس ساعت 20:30 با حدیثی از امام حسین توسط دکتر ناصری شروع خواهد شد.

 

جلسه در ساعت 20:38 آغاز شد.

 

خواندن زیارت عاشورا توسط آقای شجاعی مداح خوب همشهری و همراهی دوستان شرکت کننده اولین بخش جلسه‌ی امشب بود.

 

دومین بخش این جلسه ارائه‌ی حدیثی از امام حسین ع توسط دکتر رضا ناصری بود. دکتر ناصری عزیز حدیث امشب را نیز به موضوعی اخلاقی و اجتماعی اختصاص داده بود و آن موضوع غیبت بود. حدیث امشب این بود: «امام حسین به کسی که از دیگری سخن می‌گفت و غیبت می‌کرد فرمود بس کن غیبت خوراک سگ‌های آتش است». دکتر ناصری بعد از بیان حدیث به شرح آن پرداخت و در زمانی حدود پانزده دقیقه به بحث لغوی غیبت، ریشه‌های غیبت، شرایط غیبت، دلایل غیبت، درمان غیبت؛ و ... پرداخت و این موضوعات را تا حد ممکن توضیح داد. توضیح این مطلب که چرا از غیبت، به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر کرده‌اند از دیگر سخنان دکتر ناصری بود.

 

بخش اصلی جلسه ارائه‌ی سخنرانی و پرسش و پاسخ توسط دکتر رضا نجاتیان است. دوستان شرکت‌کننده در این جلسه و کسانی که گزارش‌ها را پیگیری می‌کنند می‌دانند که دکتر نجاتیان برای امسال موضوع بصیرت را انتخاب کرده بود و در دو شب اول همین موضوع را پیگیری کرد. بحث امشب خود را با خواندن ابیاتی از غزل حافظ شروع کرد: «رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس/ گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت». محوریت بحث امشب موانع بصیرت بود. دکتر نجاتیان بحث خود را با روایتی تاریخی از وفات پیامبر تا سال 61 محرم شروع کرد. ایشان سعی کردند این مطلب را روشن کنند که چه شد که امت پیامبر و کسانی که اسلام آورده بودند در فاصله‌ای کمتر از پنجاه سال به جایی رسیدند که کسی که حرف‌های پیغمبر را تکرار می‌کرد را به خروج بر خلیفه، ایجاد تفرقه و نغض بیعت متهم کردند و به جنگ او رفتند. این بخش از سخنان دکتر نجاتیان بسیار جذاب بود و روشن بود که ایشان زحمت زیادی کشیده‌اند و مطالب را از منابع مختلف همراه آورده بودند و با آشنایی‌ای که با این مباحث دارند به خوبی این مباحث را به هم مرتبط کردند. مباحث این بخش از سخنرانی ایشان از کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه/ استاد رسول جعفریان» بود که این کتاب را هم به دوستان شرکت‌کننده معرفی کردند.

بعد به این مسئله رسیدند که انسان را چه می‌شود که تا این حد دیدگاهش عوض می‌شود و  چطور انسان خود را فریب می‌دهد و کم کم به این باور می‌رسد که حتی دارد کار درست را انجام می‌دهد. ایشان با مثال‌هایی از جنایت‌کاران تاریخ که وقتی مورد تحلیل قرار گرفته‌اند انسان‌هایی عادی بوده‌اند این بحث را پیش کشیده‌اند که این انحراف برای هر کدام از ما هم ممکن است و این نزدیکی به انحراف ما را به این نکته توجه می‌دهد که دائم باید در انتخاب‌های خود حواس‌مان جمع باشد و ملاک‌های انتخاب‌مان را لحظه به لحظه مورد بازبینی قرار بدهیم.

بحث امشب بسیار مورد توجه دوستان قرار گرفت. از جمله خود بنده خیلی از مباحثی که امشب مطرح شد لذت بردم. انشاالله بعد از محرم اگر زنده بودم این سخنرانی را به صورت متنی منتشر خواهم کرد.

 

بعد از آن من که بهمن صباغ زاده‌ام به معرفی شعر عاشورایی پرداختم. من برای امشب بخشی از گنجینة الاسرار عمان سامانی را انتخاب کرده بود. عمان سامانی (1258 تا 1322 قمری) از شاعران دوره‌ی قاجاریه بوده است که در شهر سامان در منطقه‌ی چهارمحال بختیاری که در حاشیه‌ی زاینده‌رود است به دنیا آمد. وی که از عرفای زمان خود بوده است برداشتی عارفانه از واقعه‌ی عاشورا کرده است و به سبک کتاب «زبدة الاسرار» صفی علیشاه کتابی تالیف می‌کند به نام «گنجینة الاسرار» که سراسر شور و حال و وجد و رمز و رموز عارفانه است.

بخشی که من از این کتاب برای امشب انتخاب کرده بودم بخش به میدان رفتن حضرت علی‌اکبر بود. در ادامه قسمتی از کتاب که در جلسه خوانده شد را از روی متن خواهید خواند:

توصیه‌های امام به حضرت علی اکبر

در بیان مرخص نمودن جناب علی اکبر را و امر به تمکین و تسلیم فرمودن، گوید:

خوش نباشد از تو شمشیر آختن

بلکه خوش بـاشد سپـر انداختن

مهـر پیش آور، رهـا کـن قـهـر را

طاقـت قــهــر تــو نـبــود دهـر را

بـر فـنـایش گـر بیـفشـاری قـدم

از وجـــودش انـدر آری در عـــدم

مـ‌ـژّه داری، احـتـیــاج تـیــر نـیست

پیش ابروی‌کجت،‌ شمشیر چیست؟

گرچـه قصـد بستن جـزو و کلـت

تـار مـویی بس بـود زآن کـاکلت

ور سرِ صید سپید است و سیاه

آن تـو را کـافی بـه یک تیـر نـگـاه

تیـر مهـری بـر دل دشـمـن بـزن

تیـر قـهـری گـر بـود بـر من بـزن

از فـنـا مقصـود مـا عین بقاست

میل آن رخسار و شوق آن لقاست

شوق این غم از پی آن شادی است

این خـرابی بهـر آن آبادی است

من در ایـن شرّ و فساد، ای با فلاح

آمـدسـتـم از پی خـیــر و صـلاح

ثابت اسـت اندر وجودم یک قدم

هـم‌چنین دیگـر قـدم انـدر عـدم

در شهودم‌ دستی‌ و دستی ‌به ‌غیب

در یقینم دستی و دستی به ریب

رویی اندر موت و رویی در حیات

رویی اندر ذات و رویی در صفات

...

مر مـرا انـدر امـور از نفـع و ضــر

نیست شغلی مانع شغل دگــر

نیستـم محتـاج و بـالذاتـم غنی

هست فرع احتیاج این دشمنی

دشمنی باشد مرا با جهل‌شان

کز چه‌رو کرد این‌چنین نااهل‌شان

قتل آن‌دشمن به تیغ دیگر است

دفع تیغ آن بـه دیگر اسـپـر است

رو سپر می‌باش‌و شمشیری‌مکن

در نـبـرد روبـهــان شـیــری مـکـن

قتل این‌دشمن‌به‌شمشیر دل‌است

جز به‌این‌شمشیر دفعش‌مشکل‌است

بازویت را رنجه گشتن شرط نیست

با قضا هم‌پنجه‌گشتن شرط نیس

بـوسه زن بر حنجر خنجـرکشـان

تیـر کآید، گیـر و در پهلـو نـشـان

پس برفت‌آن‌غیـرت خورشیـد و مـاه

هم‌چو نور از چشم ‌و جان ‌از‌ جسم‌ شاه

بـاز می‌کــرد از ثـریــا تــا ثــری

هر سر پیکان، به روی او، دری

 

پایان جلسه نیز جناب آقای شجاعی مداح اهل بیت مرثیه‌ای بر امام حسین و شهدای کربلا خواندند. ایشان در ابتدای این مرثیه شعری انتخاب کرده بودند در گفتگوی عقل و دل در روز عاشورا که با صوت خوش برای حضار خواندند. جلسه در ساعت 22:45 پایان یافت.

***

بهمن صباغ زاده

28/7/94

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع نهضت حسینی, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ساعت 18:2  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |