7- شعر طنز؛ نامههاى مرد ذلیل (نامه اول)؛ ابوالفضل زرویی نصرآباد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی
این بخش به لطف آقای عباسی از ابتدای سال 1391 به وبلاگ اضافه شده است و هر هفته در گزارش هفتگی جلسه شعری طنز همراه با معرفی شاعرش را میخوانید. چون این وبلاگ مربوط به شعر تربت است سعی میشود بیشتر از آثار شاعران تربتی در آن استفاده شود. سعی شده معرفی شاعر در حد یک پاراگراف بیشتر نباشد و در آن حتما به کتابها و آثار منتشر شدهی شاعر اشاره شود و اگر شاعر شعر طنز دارای وبلاگی هست آدرس و لینک وبلاگ هم درج شود. شما خوانندگان عزیز هم میتوانید برای ما شعرهای طنز خود و دیگران را جهتدرج در این بخش ارسال کنید. خوانندگان محترم میتوانند این اشعار آرشیو وبلاگ را در این بخش با برچسب شعر طنز بخوانید.
ابوالفضل زرویی نصرآباد در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ در تهران به دنیا آمد. وی شاعر و پژوهشگر در زمینهی طنز است که در نشریات و روزنامهها به عنوان نویسنده و شاعر طنز قلم میزند. او با اسمهای مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل در نشریاتی مانند نشریات موسسه گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران طنز نوشته و مینویسد. از کتابهای وی میشود به تذکرةالمقامات، افسانههای امروزی، وقایعنامهی طنز ایران (همکاری با فریبا فرشادمهر)، بامعرفتهای عالم (کتاب گویای طنز)، رفوزهها (مجموعه شعر طنز)، حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)، علاغه به خونهش نرسید (مجموعه افسانههای طنزآمیز)، «ماه به روایت آه» رمانی براساس زندگی ابوالفضل عباس، خاطرات سر پروفسور حسنعلی خان مستوفی، کتاب مستطاب خر پژوهی اشاره کرد. وی سایتی دارد با عنوان «از طنز» که در این آدرس قابل مشاهده است http://aztanz.ir
نامههاى مرد ذلیل (نامه اول)
چه حاجتى به قاصد و پست و پیک؟
عیال نازنین، سلام علیک
با خط و نامه هم اگه بتونم
به خدمتت سلام مىرسونم
رفتى و دوریتو بهونه کردم
سلام گرم و عاشقونه کردم
دلت که سرد و خسته بود و غم داشت
سلام گرم و عاشقونه کم داشت
همآشیون من تو این لونهاى
کفتر جَلد بوم این خونهاى
پرهاتو چیدم که یه وَخ با پرت
پر نکشى پیش پدر مادرت
تو بىخبر رفتى و پر خریدى
تا چشم به هم زدم، یهو پریدى
پرزدى و تو خونه کاشتى منو
دلت اومد تنها گذاشتى منو؟
با اینکه تو همین دهات و شهرى
با من دو ماه آزگاره قهرى
نیومد از تو نامهاى، کلامى
نه تو پیامگیرمون، پیامى
بهم ندادى از موارد ذِیل
نه ID و نه PMو نه email
هیچ نمىگى شوهرم الان کجاست؟
تاج سرم، سرورم الان کجاست؟
هیچ نمىگى موهاشو کى مىجوره؟
هیچ نمىگى رختاشو کى مىشوره؟
هیچ نمىگى خورد و خوراکش چیه؟
وصلهی رختِ چاک چاکش چیه؟
دورى تو، پاک خُل و دیوونم کرد
بیا و پَر بزن به خونه برگرد…
ابوالفضل زرویی نصرآباد
***
برچسبها: گزارش جلسه شماره 1095 به تاریخ 940302, شعر طنز, شعر طنز زرویی نصرآباد