کنفرانس ادبی؛ اژدها در شاهنامهی فردوسی؛ حمید ایاز و دکتر احمد طهان؛ قسمت سوم
6- 1اژدها در تشبیهات:
یکی از مهمترین هدف های یک تشبیه ملموس ساختن و عینی کردن یک توصیف است.
چنان که در بیت زیر اندازه ی زبان اژدهای مورد توصیف فردوسی به کمک تشبیه برای خواننده ملموس تر شده است:
زبانش به سان درختی سیاه
ز فر باز کرده؛ فکنده به راه
همان: 135
اندازه ی اژدهای کشف رود و بلندی موی آن نیز به کمک همین صورت خیالی برای شنونده و خواننده شاه نامه آشکارتر شده است.
رسیدمش؛ دیدم چو کوه بلند
کشان موی سر بر زمین، چون کمند
همان
اژدها در شاه نامه مشبه به تنومندی و بزرگی قرار می گیرد:
یکی گرگ بد هم چو پیلی به دشت
که قیصر نبارست از آن سو گذشت
همان، ج 6، 1384
فردوسی در بیت زیر بخت نامساعد را به اژدهایی خشم گین تشبیه کرده است و بدین گونه بدی، زشتی و پلشتی آن را به تصویر کشیده است:
که: بخت بد است اژدهایی دژم
به دام آورد شیر شرزه، به دم
همان، ج 5، 1384
6- 2اژدها در کاربردهای استعاری
اژدها موجودی ست اهریمنی؛ همین، سبب شده است تا فردوسی گاه در شاه نامه، شاهان بدکردار و بد ذات و دیوان و نیروهای اهریمنی را اژدها بنامد. ضحاک که خود بد ذاتی اهریمنی است. بارها با لفظ اژدها از او نام برده می شود.
در آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نبشتند برنا و پیر
همان، ج1، 1385
استعاره از افراسیاب:
ز تنگی چو خواهی که یابی رها
وز این نامور ترک نر اژدها
همان، ج 3، 1386
برای پلاشان نورانی:
سبک، بیژن گیو بر پای جست
میان، کشتن اژدها را، بست
همان، ج 4، 1385
از اسطورها چنین بر می آید که همواره پیوندی ناگسستنی بین انسان و حیوانات وجود داشته است. مثلاً می بینیم قومی یک حیوان را به عنوان تونم خانوادگی خود بر می گزیند و بر این است که این تونم در برابر هجوم دشمنان، محافظ قوم خواهد بود.
فردوسی نه تنها از بدکاران و نیروهای اهریمنی با لفظ استعاره یاد می کند، بل که آن گاه که می خواهد قدرت، جسارت و خشونت پهلوانی ایرانی را به تصویر بکشد، از این جانور که نماد قدرت مندی بست، بهره می گیرد. مثلاً در بیت زیر
اژدها استعاره از گیو است:
بدو گفت کاین اژدهای دژم
که مرغ از هوا اندر آرد به دم
همان)
منظور از اژدهای بیت زیر دیو سپید است.
که شاه جهان در دم اژدها ست
بر ایرانیان بر، چه مایه بلاست
همان، ج 2، 1385
اژدها در معنی اسب:
سپهبد عنان اژدها را سپرد
به خشم، از هوا روشنایی ببرد
همان، ج 2، 1385
اژدها استعاره از شیر:
نخستین، به شمشیر، شیر افگن ایم
همان اژدهای دلیر افگن ایم
همان، ج 7، 1385
اژدها در معنی از:
بترسم که در چنگ این اژدها
روان باید از کالبدتان رها
همان، ج1، 1385
اژدها استعاره از آسمان: آسمانی که همه را در کام خود فرو می برد و هیچ کس، حتا پهلوانان قدرت مند و خردمندان تیزهوش را یارای رهایی از چنگال اش نیست:
از این بر شده تیز چنگ اژدها
به مردی و دانش که باید رها
همان، ج 6، 1384
اژدها استعاره از سلاح جنگی (خنجر(
سکندر چو دید آن تن پیل مست
یکی کوه زیر اژدهایی به دست
همان، ج 7، 1385
6- 3اژدها در عبارت های کنایی:
در دم اژدها بودن: کنایه از در سختی افتادن، در خطر قرار گرفتن.
کنون جای سخنی و جای بلاست
که ایران کنون در دم اژدهاست
همان، ج 2، 1385
دقت در صور خیال ساخته شده با واژه ی اژدها در شاه نامه ی فردوسی ما را با ماهیت این جانور و مفاهیم و ویژگی های آن بیش تر آشنا می کند.
نتیجه گیری
از اسطورها چنین بر می آید که همواره پیوندی ناگسستنی بین انسان و حیوانات وجود داشته است. مثلاً می بینیم قومی یک حیوان را به عنوان تونم خانوادگی خود بر می گزیند و بر این است که این تونم در برابر هجوم دشمنان، محافظ قوم خواهد بود. تحقیق در زمینه ی حیوانات ما را با این پیوند آشنا می کند و در سایه ی همین مطالعات است که به اندیشه های ساکنان گذشته ی این مرز و بوم آشنا می شویم و به این نتیجه می رسیم که بر خلاف اوستا و متون پهلوی که با صراحت بیان می کند یک جانور اهورایی ست یا اهریمنی، در شاه نامه یک جانور با توجه به ویژگی های مختلف می تواند بیان گر دو یا چند مفهوم متفاوت باشد؛ به عبارت واضح تر هم می تواند مفهومی نیک را با خود همراه داشته باشد، هم در مفهومی منفی به کار رود. اژدها نیز در شاه نامه چنین وضعی دارد؛ چنان که در ریشه یابی و اژه ی اژدها بیان شد، اژدها از نظر لغوی بیان گر موجودی اهریمنی و در اندیشه ی ایرانی مظهر خوی شیطانی ست؛ بر همین اساس فردوسی اغلب، پدیده های پلشتی چون دیو و آز و دشمنان زشت سیرتی چون افراسیاب و پلاشان توراتی را در این لفظ به کار می گیرد؛ ولی گاه نیز پهلوانان قدر ایرانی را به واسطه ی دلیری و جسارت شان با عاریه گرفتن لفظ اژدها اراده می کند.
منبع: نشریه رودکی (شماره 67 و 68) - حمید ایاز، دانش جوی کارشناسی ارشد دانش گاه فیروزآباد/ دکتر احمد طحان، عضو هیات علمی دانش گاه فیروزآباد و سایت تبیان
سایت نواندیشان
http://www.noandishaan.com/forums/thread80717.html
برچسبها: بازخوانی ادبیات کلاسیک, شاهنامه فردوسی