سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

نشست دوستانه با محور احیاگری (جلسه‌ی سوم: احیاگران معاصر)

به نام آفریننده‌ی زیبایی‌ها

درود دوستان عزیز. شب سوم از مباحث این سه شب که فی الجمله در خصوص احیاگران دینی و نواندیشان حیطه‌ی دین بود به بحث احیاگران در روزگار ما و لااقل صد سال اخیر اختصاص داشت.

 

جلسه در ساعت 20:30 آغاز شد.

شروع جلسه با قرائت زیارت عاشورا با صدای گرم دوست عزیزمان جلیل خدادایان بود. ایشان در ابتدای جلسه بخش‌هایی از زیارت عاشورا را برای دوستان خواندند.

مطابق معمول این چند شب جلسه با شعر از خواجه‌ی شیراز شروع شد. دکتر نجاتیان در خصوص این غزل‌ها این توضیح را دادند که در ابتدای هر جلسه تفالی به دیوان خواجه می‌زنند و غزلی را خدمت دوستان قرائت می‌کنند.

جهان بر ابروی عيد از هلال وسمه کشيد

هلال عيد در ابروی يار بايد ديد

شکسته گشت چو پشت هلال قامت من

کمان ابروی يارم چو وسمه بازکشيد

مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت

که گل به بوی تو بر تن چو صبح جامه دريد

نبود چنگ و رباب و نبيد و عود که بود

گل وجود من آغشته گلاب و نبيد

بيا که با تو بگويم غم ملالت دل

چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنيد

بهای وصل تو گر جان بود خريدارم

که جنس خوب مبصّر به هر چه ديد خريد

چو ماه روی تو در شام زلف می‌ديدم

شبم به روی تو روشن چو روز می‌گرديد

به لب رسيد مرا جان و برنيامد کام

به سر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد

ز شوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند

بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مرواريد

پس از غزل حافظ دکتر نجاتیان سخنران جلسه اشاره‌ای کرد به نهضت‌هایی که بعد از قیام عاشورا شکل گرفت و به خونخواهی امام حسین قیام کردند. همچنین نهضت‌های ایرانی در دوران بنی امیه و بنی عباس شکل گرفت.

در ایران و عالم اسلام به طول کلی کسانی بودند که داعیه‌ی احیاگری داشتند و امروزه هم بسیار از ایشان به عنوان احیاگر دینی شناخته می‌شوند. فارابی اندیشه‌های نوگرایانه داشت. امام محمد غزالی که کتاب احیاء العلوم دینی و کیمیای سعادت را نوشت. مولانا جلال الدین بلخی بود که اندیشه‌های ماقبل خود را جمع‌آوری کرد و اندیشه‌هایش را در قالب نظم و نثر منتشر کرد. محی‌الدین عربی که نظرات متفاوت و متعارضی راجع به او وجود دارد و بسیاری او را پدر عرفان اسلامی می‌دانند. فصوص الحکم ابن عربی مشهور است و تاثیر بسیار زیادی در عالم اسلام داشت. ابن تیمیه هم در بین اهل سنت طرفدارانی داشت و دارد که اندیشه‌ی توحیدی خاصی را مطرح کرد و به انحرافاتی هم کشیده شد.

در صد سال اخیر بعد از مدتی رکود در عالم اسلام و به تعبیری خاموش شدن چراغ اندیشه در شرق اندیشوری مثل سید جمال اسدآبادی ظهور کرد که در عهد استبداد ناصری می‌زیست. سید جمال وقتی با مظاهر تمدّن غرب آشنا شد به فکر فرو رفت و در نوشته‌هایش ریشه‌ی عقب‌ماندگی شرق را در درجه‌ی اول استبداد می‌دانست. دیگر جهالت توده‌ی مردم و ناآگاهی ایشان، سوم نفوذ بدعت‌ها و خرافات در بین مردم، و نکته‌ی مهم دیگر تفرقه بین مسلمین و در نهایت استعمار ملل غربی بود که نظر سیدجمال را جلب کرد.

در مصر محمد عبده جذب نظرات سیدجمال شد و راه او را ادامه داد. از دیگر کسانی که تحت تاثیر او بودن رشید رضا و حسن البنا بودند که هر کدام راهی رفتند و اندیشه‌های امروز سلفی‌ها و اخوان‌المسلمین متاثر از این دو تن هستند. در ادامه در مصر جمال عبدالناصر ظهور کرد که بیشتر تکیه به اندیشه‌های ناسیونالیستی داشت و به جنبه‌های دینی کمتر توجه داشت.

در شبه قاره سید احمدخان سِرهندی بود که سعی داشت همه چیز را عقلانی کند. دیگر شاه ولی‌الدین دهلوی بود که اندیشه‌های نوسلفی داشت. دیگر اقبال لاهوری بود که دلباخته به سنت‌های شرق بود و از طرفی غرب را هم دیده بود و اندیشه‌های نوگرایانه داشت. اقبال بازگشت به خویشتن را در عالم اسلام مطرح کرد.

در ایران مهم‌ترین اتفاق نوگرایانه که در صد سال اخیر افتاد نهضت مشروطیت بود که در ادامه احیاگران زیادی از دل این نهضت بیرون آمدند. نهضت مشروطیت در بین علما مخالفان جدی‌ای داشت از جمله شیخ فضل‌الله نوری شدیدا به این حرکت مخالف بود. در مقابل علامه نایینی بود که سعی می‌کرد مبانی نظری نهضت مشروطیت را از فقه اسلامی بیرون بکشد و به بسیاری از سوال‌هایی که در آن روزگار از طرف مخالفان مشروطیت پاسخ داد.

دکتر نجاتیان به چهار سوال مقدّر پاسخ داده شده از سوی علامه نایینی اشاره کرد از جمله منافات دین با آزادی، برابری، قانون، حق رای دادن مردم و انتخاب حاکم. علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب تنبیه الملة و تنزیة الامة رجوع کنند. از دیگر علمای موافق مشروطیت که شهرت و نفوذی داشتند می‌شود به آخوند خراسانی اشاره کرد.

بعد از شهریور 1320 مرحوم محمد تقی شریعی در خراسان کانون نشر عقاید اسلامی را راه اندازند که بعد منجر به زایش احیاگران بسیاری می‌شود از جمله فرزند همین جناب، دکتر علی شریعتی که نیاز به معرفی ندارد. آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان از دیگر احیاگران موفق پیش از انقلاب بودند. جلال آل احمد اندیشه‌های خاصی داشت که بسیاری او را در زمره‌ی روشنفکران شرقی می‌دانند. جوهره‌ی حرکت جلال مقابله با غرب‌زدگی بود. محمد نخشب دیگر کسی است که شهرتی دارد و اندیشه‌های سوسیالیستی را می‌پسندید و می‌خواست این اندیشه را با توحید آشتی دهد.

دکتر علی شریعتی از مهم‌ترین و مشهورترین کسانی بود که زمره‌ی احیاگران دینی بوده‌اند. ایشان با نقد سنت، نقد نقش روحانیان سنتی، نقد تصوف و انحرافات آن در حسینیه‌ی ارشاد سخنرانی‌هایی کردند که شهرت دارند. حرکت اصلی دکتر شریعتی ایدئولوژیک کردن دین بود.

پس از انقلاب احیاگران بیشتر به نام نواندیشان دینی خوانده می‌شدند. دکتر عبدالکریم سروش با تئوری دین حداقلی، دکتر مصطفی ملکیان با تئوری عقلانیت دینی از مشهورترین نواندیشان بعد از انقلاب بودند که هنوز نظریات این دو عزیز به روز می‌شود و نظریاتی جدید می‌دهند که فضای روشنفکری روز سخنان ایشان را دنبال می‌کنند و نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهند. دکتر فنایی از دیگر نواندیشانی است که تئوری دین اخلاقی را مطرح می‌کند و از منظر اخلاق دین را نقد می‌کند و سعی می‌کند دین را اخلاق تطبیق دهد.

در انتها با توجه به تعداد فراوان روشن‌گران دینی و نظرات ایشان بسیار است و در این مقال اندک نمی‌گنجد به دوستان توصیه کردند که در صورت علاقه‌مند شدن به این بحث این مباحث را دنبال کنند و در جلسات دیگر راجع به آن‌ها سخن بگوییم. سوال پایانی دکتر نجاتیان از حضّار این بود که در عصر ظهور روشنفکران دینی وظیفه‌ی ما چیست و چه نقشی در این حرکت و سیر داریم.

دوستان حاضر در جلسه هر یک راجع به سوال دکتر نجاتیان و دیگر مباحثی که در خلال بحث به ذهن‌شان رسیده بود سخن گفتند.

مانند دو شب گذشته مداحی جناب شجاعی را شنیدیم که ایشان باز هم یک نوحه و مرثیه‌ی قدیمی اما تاثیر گذار را انتخاب کردند که ترجیع‌بندش این جلمه بود: خیمه‌ها در آتش است/ خواهرت محنت‌کش است.

 

جلسه در ساعت 22:40 به پایان رسید.

***

بهمن صباغ زاده

18/7/96

تربت حیدریه


برچسب‌ها: نشست دوستانه با موضوع احیاءگری دینی, جلسات متفرقه, جلسات محرم و صفر
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶ساعت 19:21  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |