در صفحهی فرهنگ و هنر شمارهی ۱۵۰ پیام ولایت که در تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۳۰ منتشر شده، در بخش هوای تازه شعری میخوانید از شاعر همشهری آقای احسان نجف زاده. همچنین در این شماره با زندگی و شعر الفتی تربتی و فکری تربتی دو شاعر قرن دهم هجری آشنا خواهید شد.
#بهمن_صباغ_زاده
#الفتی_تربتی
#فکری_تربتی
#احسان_نجف_زاده
#پیام_ولایت
https://t.me/bahman_sabaghzade
با شاعران ولایت زاوه؛ نگاهی به شعر چند تن از شاعران پیشین این آب و خاک به قلم بهمن صباغ زاده
خراسان را مهد زبان پارسی و شعر پارسی میدانند و بنای شعر در تربت حیدریه هم قدمتی دارد به اندازهی شعر پارسی. از وقتی تذکرهنویسی به شکل امروز معمول شد و آوردن زندگینامه و نمونهی شعر شاعران به صورت مستقل رسم شد، همواره در تذکرههای شعر فارسی، تعدادی از شاعران این آب و خاک هم حضور داشتند. ولایت زاوه و حدود و تاریخ آن با جزئیات در کتاب «جغرافیای تاریخی ولایت زاوه» به قلم شاعر همشهری استاد محمدرضا خسروی به تفصیل بیان شده است که میتوانید به مطالب ارزشمند آن کتاب مراجعه کنید.
قدیمیترین تذکره مشتمل بر شرح حال شاعران در اوایل سدهی هفتم هجری توسط نورالدین محمد عوفی تدوین شد. او نام کتابش را «لُباب الباب» گذاشت و در کتاب او شاعران زاوه هم در کنار دیگر شاعران خراسان معرفی شدند. بعد از محمد عوفی دیگر نویسندگان پارسیزبان هم به نوشتن شرح حال شاعران پرداختند و هر کدام به شکلی سعی کردند در کتابی که تدوین میکنند مختصر و مفید شاعران پیش از خود و معاصر با خود را معرفی کنند. تذکرهنویسان راجع به شاعرانی که در همان قرن میزیستهاند اطلاعات بسیار خوبی به خواننده میدهند اما در مورد شاعران پیشین به ذکر چند جملهی کلی و تکرار مطالب تذکرههای پیش از خود اکتفا میکنند.
در گذشته شاعران همه تخلص داشتهاند و شاعران را با تلخص و نام شهر زادگاهشان یا به ندرت شهر محل سکونتشان میشناختهاند مانند فردوسی طوسی، ثنایی غزنوی، سعدی شیرازی و ... . این توضیح لازم است که تا پیش از قرن دهم شاعران این منطقه را با پسوند «زابی» میشناختند و پس از قرن دهم پسوند «تربتی» معمول شد. میدانید که در خراسان دو تربت داریم یکی تربت جام و یکی تربت حیدریه. در تذکرهها برای جلوگیری از اشتباه، شاعران تربت حیدریه را همواره با پسوند «تربتی» میشناختند و شعرای تربت جام را با پسوند «جامی». من در نوشتن این زندگینامهها نگاهی خواهم داشت به تذکرههایی که در تاریخ ادبیات پارسی نوشته شده است؛ همچنین از مطالبی که نویسندگان استادان و ادیبان پیش از این تاریخ در مورد شاعران پیشین این آب و خاک نوشتهاند استفاده خواهم کرد، که از جملهی مهمترین این آثار میتوانم به «سخنوران زاوه» اثر استاد محمود فیروزی مقدم اشاره کرد. در برخی موارد، مطالب این کتاب عینا نقل میشود.
#با_شاعران_ولایت_زاوه
#بهمن_صباغ_زاده
https://t.me/bahman_sabaghzade
فکری تربتی (قرن دهم)
فکری تربتی از دیگر شاعران قرن دهم تربت حیدریه است. بیشتر دانستههای ما از این شاعر به نقل از کتاب ارزشمند «خلاصة الاشعار و زبدة الافکار» است. خلاصة الاشعار و زبدةالافکار مفصّلترین تذکرهی زبان فارسی است تقیالدین محمد کاشانی در دورهی صفویه نوشته است.
تقیالدین محمد کاشانی در حدود ۹۴۶ در کاشان به دنیا آمد. در کودکی و نوجوانی در همان شهر به آموزش و کسب دانشهای متداول پرداخت و در سلک شاگردان محتشم کاشانی درآمد و بعدها بنا به وصیت محتشم، دیوان او را گردآوری کرد. تقیالدین در ۹۸۷ به اصفهان رفت و در این شهر سکونت کرد. از تاریخ وفات تقیالدین اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به نوشته اوحدی بلیانی، مؤلف عرفات العاشقین ،
وی در سالهای تألیف عرفات العاشقین درگذشته است. در عرفات العاشقین نمونهای از سرودههای او نیز آمده است.
تقیالدین تذکرهی خلاصة الاشعار در شرح احوال شاعران پیش از خود شروع کرده است و به شاعران معاصر خود رسیده است. وی تألیف این کتاب را در حدود ۹۷۵، در عصر شاه طهماسب اول آغاز کرد. نگارش و تدوین این اثر بیش از چهل سال به طول انجامید و مؤلف پس از اتمام کار در ۱۰۱۶، آن را به شاه عباس اول تقدیم داشت. تقیالدین کاشی گاه ضمن گزارش احوال برخی شاعران، به سال نگارش مطلب اشاره کرده که بیشتر سالهای ۹۸۵ تا ۱۰۱۱ است.
بنا به نقل تذکرهی خلاصۃ الاشعار، سيد محمد جامهباف متخلص به فکری و مشهور به میررباعی را از رباعیسرايان شهیر قرن 10 بوده. او از جمله سادات اعاظم مشهد است و به صفت تواضع و پرهيزگاری و حلم و دينداری اتصاف داشته و همواره رباعيات محققانه و اشعار عارفانه بر صفحهی خاطر مستعدان مینگاشته و گاهی نيز به قصيده و ديگر اقسام شعر توجه نموده و در شعر فكری تخلص میکرده. گويند در اوايلِ حالِ شاعري، از خويشانِ خود رنجيده، از مشهد به دارالسلطنهی هرات رفت و چندگاه آن ولايت را به يُمن مقدم شريف مشرف داشت و بعد از اندكي باز از آنجا به ديار هند شتافت.
همچنین تقی اوحدی در مورد فکری تربتی مینويسد: سيدی اعلیگوهر، ديدهی ارباب معاني، فكری خراساني المشهور به نام خود مير سيد محمد جامهباف و مير رباعي، و وی از تربت پاک تربت است؛ عالي فكرت بوده شاعری است ساحرپيشه، قادري كمالانديشه، طبعش جامهباف، فراش معاني و فكرش حلهدوز حواري سخندانیست، نساج فطرتش ساحر و قماش فكرتش نادر، اشعار وی بيشتر رباعي است همه با رتبه و عالمگير واقع شده. در زمان دولت شاه جلالالدين اكبر در هند بوده. در مدح آن شهريار اشعاري بسيار فرموده است. در سال ۹۷۳ در جونپور درگذشته است. از اوست:
دست ليلی خورد نيش و جان مجنون گشت ريش
بود جان در آستينش، بر رگ جان خورد نيش
میروی با زلف شبگون و چو شبنم هر طرف
از تو میريزد نمک، ای وای بر دلهای ريش
بر صفحهی هستی چو قلم میگذريم
حرف غم خود كرده رقم میگذريم
بحریست جهان و ما درو موج ضعيف
تا چشم به هم زني ز هم میگذريم
#با_شاعران_ولایت_زاوه
#فکری_تربتی
#بهمن_صباغ_زاده
https://t.me/bahman_sabaghzade
اسیری تربتی (قرن دهم)
اسیری از اهالی تربت و از شعرای معاصر شاه طهماسب و در قرن دهم میزیسته است. در مجمع الخواص نوشته است: وی شخصی درویش نهاد و چنان فلکزده و بدبخت است که با وجود استحقاق از خاطر کسی نمیگذرد که پول قلبی به آن نامراد باید داد. با این که با مردم معاشرت میکند از کسی طمع ندارد، ولی هیچ وقت هم بینصیب نمیماند. بس که مطیع است هر چه بگویی پیش از آنکه گوش بدهد تصدیق میکند.
در الذریه آمده است که در ۹۴۰ متولد شده است و از اوست:
باز ای دل دیوانه به بند که فتادی
ای آهوی وحشی به کمند که فتادی
دشوار پسندند بتانِ ستمآیین
زین قوم جفاپیشه پسندِ که فتادی
و
از سوزِ عشق دودِ دلم بیشرار نیست
زانرو مرا چو شعلهی آتش قرار نیست
سعید نفیسی از او با عنوان مولانا یاد میکند و مینویسد: وی مردی تنگدست و درویشمشرب و بسیار قانع بوده و مثنوی وامق و عذرا سروده و غزل نیز گفته است. اما سعید نفیسی مرجعی معرفی نکرده است.
#با_شاعران_ولایت_زاوه
#اسیری_تربتی
#بهمن_صباغ_زاده
https://t.me/bahman_sabaghzade
شعر جناب آقای احسان نجف زاده
بی تو نفس کشیدن من مرگِ هر دم است
این زندگی بدون تو بیشک جهنم است
ویرانهایست خانهی دل در نبودِ تو
اصلا جهان بدون تو خالی از آدم است
لبخند میزنی تو و من سبز میشوم
لبخند تو قشنگترین شعر عالم است
نام من و تو حک شده بر ذهن کوچهها
این شهر بیوجود تو سرتاسرش غم است
حتی بهار با نفست تازه میشود
فصلی به نام عطر تو در فصلها کم است
حتی هجوم سرد زمستان برای من
با بودنت شبیه بهارانِ خرم است
مهرت دویده در رگِ این شهر بی فروغ
با رفتن تو رفتن من هم مسلم است
#احسان_نجف_زاده
#هوای_تازه
#پیام_ولایت
https://t.me/bahman_sabaghzade
پینوشت:
عکس از آرشیو انجمن شعر و ادب قطب تربت حیدریه به تاریخ شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
برچسبها: الفتی تربتی, فکری تربتی, اسیری تربتی, احسان نجف زاده