7- شعر طنز؛ ترسو؛ راشد انصاری (خالو راشد)؛ گردآورنده علی اکبر عباسی
این بخش به لطف آقای عباسی از ابتدای سال 1391 به وبلاگ اضافه شده است و هر هفته در گزارش هفتگی جلسه شعری طنز همراه با معرفی شاعرش را میخوانید. چون این وبلاگ مربوط به شعر تربت است سعی میشود بیشتر از آثار شاعران تربتی در آن استفاده شود. سعی شده معرفی شاعر در حد یک پاراگراف بیشتر نباشد و در آن حتما به کتابها و آثار منتشر شدهی شاعر اشاره شود و اگر شاعر شعر طنز دارای وبلاگی هست آدرس و لینک وبلاگ هم درج شود. شما خوانندگان عزیز هم میتوانید برای ما شعرهای طنز خود و دیگران را جهتدرج در این بخش ارسال کنید. خوانندگان محترم میتوانند این اشعار آرشیو وبلاگ را در این بخش با برچسب شعر طنز بخوانید.
راشد انصاری شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز متولد سال 1350 در روستای دیدهبان از توابع بخش صحرای باغ لارستان است. نزدیک به دو دهه است که با مطبوعات همکاری مستمر دارد و حدود 10 سال است که در حوزهی هنری فعالیت میکند. وی به طور حرفهای از سال 1372 فعالیت خود را در زمینه شعر و داستان طنز آغاز کرد. کتابهای منتشر شده: دغدغههای بیخیالی (1379) / این مرد مشکوک (1382) / لطفا میخ نشوید (1383) / پشت پرده (1384) / طنزینه؛ طنز اینه! (1387) و آخرین اثر ایشان که هم اکنون زیر چاپ میباشد فیل و فنجان نام دارد که کار مشترکی است با غلامحسین ترکمان. سایت شخصی ایشان را میتوانید در این آدرس مشاهده کنید. http://www.khaloorashed.com
ترسو
از لب ِ سرخ ِ لبو می ترسم
از قدح، پِیک، سبو میترسم
گر تو هم مثل منی، بیپروا
مرد و مردانه بگو می ترسم!
عمر خود را الکی طی کردم
از نشستن لب جو میترسم
مادرم بس که به من هی میگفت:
جیز! داغ است اتو می ترسم
بشکنم آینهها را یکجا
بنده از ریزش مو میترسم!
گاه هم در شب تنهایی خویش،
میروم زیر پتو میترسم
ماندهام تا چه کنم با چپ و راست
به خدا از همه سو میترسم
مثنوی را که به دقت خواندم
دیدم از نام «کدو» میترسم!
نیمی از این غزلم «از» شده است
از خودم، از تو، از او می ترسم!
راشد انصاری (خالو راشد)
***
برچسبها: گزارش جلسه شماره 1100 به تاریخ 13940510, شعر طنز, شعر طنز خالو راشد