۶- شعر طنز؛ میخواهد چه کار؛ سلیمان استوار فدیهه؛ تضمین شعر خالوراشد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی
این بخش به لطف آقای عباسی از ابتدای سال 1391 به وبلاگ اضافه شده است و هر هفته در گزارش هفتگی جلسه شعری طنز همراه با معرفی شاعرش را میخوانید. چون این وبلاگ مربوط به شعر تربت است سعی میشود بیشتر از آثار شاعران تربتی در آن استفاده شود. سعی شده معرفی شاعر در حد یک پاراگراف بیشتر نباشد و در آن حتما به کتابها و آثار منتشر شدهی شاعر اشاره شود و اگر شاعر شعر طنز دارای وبلاگی هستند آدرس و لینک وبلاگ هم درج شود. شما خوانندگان عزیز هم میتوانید برای ما شعرهای طنز خود و دیگران را جهت این بخش ارسال کنید. خوانندگان محترم میتوانند این اشعار آرشیو وبلاگ را در این بخش با برچسب شعر طنز بخوانید.
سلیمان استوار فدیهه در اولین روز از زمستان سال 1342 در روستای فدیهه واقع در غرب تربت حیدریه به دنیا آمده است. مشغول تحصیل در سال سوم راهنمایی بود که مصادف میشود با انقلاب اسلامی و با مشکلات فراوان موفق میشود مدرک سوم راهنمایی را اخذ کند. سال 1360 در حالی که 18 سال بیشتر ندارد به عضویت جهاد سازندگی در میآید و در ادارهی جهاد سازندگی تربت حیدریه مشغول به کار میشود. پس از یک سال کار در ادارهی جهاد به استخدام شهربانی درمیآید و در تربت حیدریه مشغول به خدمت میشود. او تا بازنشستگی در همین اداره که بعد تبدیل به نیروی انتظامی شد در شهرهای مختلف خدمت کرده و در سال 1388 از خدمت بازنشسته میشود. او که به عنوان شاعری طنزپرداز شناخته میشود و معمولا در جلسات شعر طنز میخوانند. شعر طنز ایشان اغلب گرایش به مسایل اجتماعی دارد و بسیاری از اوقات با توجه به مسایل روز و اخبار داغ روزنامهها شعر میسراید. شرح حال ایشان در وبلاگ در بخش شاعر همشهری در گزارش جلسهی 995 http://www.bahmansabaghzade2.blogfa.com/post-734.aspx آمده است. در ضمن ایشان وبلاگی دارند با نام شعر و شوخی استوار فدیهه http://sadedelfadihe.blogfa.com که خواندن آن را به تمامی علاقهمندان شعر طنز توصیه میکنم.
راشد انصاری شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز متولد سال 1350 در روستای دیدهبان از توابع بخش صحرای باغ لارستان است. نزدیک به دو دهه است که با مطبوعات همکاری مستمر دارد و حدود 10 سال است که در حوزهی هنری فعالیت میکند. وی به طور حرفهای از سال 1372 فعالیت خود را در زمینه شعر و داستان طنز آغاز کرد. کتابهای منتشر شده: دغدغههای بیخیالی (1379) / این مرد مشکوک (1382) / لطفا میخ نشوید (1383) / پشت پرده (1384) / طنزینه؛ طنز اینه! (1387) و آخرین اثر ایشان که هم اکنون زیر چاپ میباشد فیل و فنجان نام دارد که کار مشترکی است با غلامحسین ترکمان. سایت شخصی ایشان را میتوانید در این آدرس مشاهده کنید. http://www.khaloorashed.com
طنزپرداز عزیز جناب خالو راشد شعری طنز دارد با عنوان «میخواهد چه کار؟» که چند هفتهی پیش در وبلاگ قرار گرفت و در آرشیو موجود است گزارش جلسه شماره 1061 به تاریخ 1/6/93 (شعر طنز) . آقای استوار فدیهه طنزپرداز همشهری هم این شعر را استقبال کرده است و شعری با همان وزن و قافیه و ردیف سروده است که در ادامه خواهید خواند. آقای استوار فدیهه در مقدمهی شعرشان نوشتهاند: با کسب اجازه از محضر حضرت خالو راشد انصاری استاد شعر طنز:
«شهر خوابآلودهها بیدار میخواهد چه کار؟»
پیچ هرز چرخ را آچار میخواهد چه کار؟
در تمام کشور ایران کسی غمناک نیست
مردمان شاد را غمخوار میخواهد چه کار؟
تا که ما را میرسد یارانه و کالای مفت
این جوانان وطن را کار میخواهد چه کار؟
ملت از دولت صداقت خواهد و روراستی
از وزیر کار هی آمار میخواهد چه کار؟
آنکه دارد ساید بای سایدِ کُره در منزلش
او اِمِرسانی - ولو جادار – میخواهد چه کار؟
یا چلوبَرگی زده عصرانه در لای سبیل
در اذان شامگه افطار میخواهد چه کار؟
آدمی را تا بُوَد در خانه تنبانی گشاد
در کنار زوجهاش شلوار میخواهد چه کار؟
آنکه خود دارد دوازده صیغه در دور و برش
نیمهی شب ذکر استغفار میخواهد چه کار؟
واعظی با زور ما را میبَرَد باغ بهشت
او نماز جعفر طیار میخواهد چه کار؟
بشنوی تفسیرها از 20:30 و جام جم
آنکه قانع میشود، اخبار میخواهد چه کار؟
تا که در مجلس بُوَد یک عده از دلواپسان
وحشت از داعش و استکبار میخواهد چه کار؟
تا که در مُلکِ عجم باشد دلاری با ریال
ملت بغداد را دینار میخواهد چه کار؟
تا پزشک ما بُوَد خواننده و پیزافروش
مردمی افسرده و بیمار میخواهد چه کار؟
عاشق ِ دلداده را ترس از طناب دار نیست
هر خری تسلیم شد افسار میخواهد چه کار؟
تا بُوَد تشویش اذهان عمومی جُرم ِ تو
قاضی عادل ز تو اقرار میخواهد چه کار؟
دشتبان در خوابِ ناز و، دزد بُرده میوه را
باغ ما را بعد از این دیوار میخواهد چه کار؟
بلبل افسرده را طاقت نباشد در قفس
شاعر دلمُرده را خودکار میخواهد چه کار؟
پول و پارتی گر نداری، ای سلیمان، دَم مزن
عاشق بیپول عشق ِ یار میخواهد چه کار؟
***
برچسبها: گزارش جلسه شماره 1064 به تاریخ 930622, شعر طنز, شعر طنز سلیمان, شعر طنز خالو راشد