5- شعر محلی تربت؛ قطعه؛ در رثای شادروان دکتر احمدعلی رجایی؛ محمد قهرمان
برای بهتر خواندن شعرهای محلی و دیدن اعراب آن به طور کامل، خوب است از خط هما (b homa) استفاده کنید. دوستان عزیز برای دانلود خط هما کافی است روی آن کلیک کنید. این فایلهای دانلود در سایت 4shared.com قرار دارد. اگر بر روی download کلیک کنید و پس از آن گزینهی freedownload را انتخاب کنید، پس از باز کردن لینک دانلود جملهای را میبینید که به انگلیسی نوشته است «اینجا کلیک کنید»، با کلیک بر روی کلمهی اینجا (here) فایل دانلود خواهد شد. پس از دانلود فایلی با پسوند ttf در اختیار خواهید داشت که آنها را باید به داخل درایو c؛ پوشهی windows؛ پوشهی fonts انتقال دهید. (c:\windows\fonts) پس از انتقال، این خط (فونت) در رایانهی شما قابل مشاهده خواهد بود.
استاد قهرمان در جوانی بعد از مدتی کار در بانک عمران در سال 1340 به دعوت دکتر علی اکبر فیاض به استخدام دانشگاه فردوسی مشهد درمیآید و از دهم آذر همان سال به عنوان مترجم در دانشکدهی ادبیات مشغول به کار میشود. بعد از مدت سه سال و در سال 1343 مسئولیت کتابخانهی دانشکدهی ادبیات مشهد را به عهده میگیرد. وی تا سال 1367 این کار را ادامه داد تا در نهایت بعد از 27 سال در آذر 1367 به اصرار خودش بازنشسته شود. یکی از روسای دانشکدهی ادبیات در طول سالهای خدمت استاد قهرمان در این دانشکده، دکتر احمدعلی رجایی بوده است. استاد قهرمان دو شعر به گویش تربتی برای دکتر احمدعلی رجایی سروده است: یکی قطعهای به مناسبت پایان ریاست ایشان که در سال 1347 سروده است و دیگری قطعهای که به مناسبت درگذشت وی در سال 1357 سروده شده است. قطعهی زیر به مناسبت در گذشت دکتر احمد علی رجایی سروده شده است. شعر دیگری که استاد قهرمان برای ایشان سرودهاند نیز در آرشیو موجود و با برچسب شعر محلی قهرمان قابل مشاهده است. استاد قهرمان در مقدمهی این شعر نوشتهاند: «در رثای شادروان دکتر احمدعلی رجایی»
رجاییِ پاکِر اَجَل گِریفت از ما
که جونِ یَگ شهرِرْ، بِسوزَه از غم پاک
1- رجایی پاک را اجل گرفت از ما / که جان یک شهر را بسوزد از غم پاک (کاملا) (برای شهر شخصیت قائل شده است که جانش در اثر مرگ رجایی بسوزد)
به آسِمو پر زد مثالِ بویِ گُل
که دل به سِرّو بود ز عالمِ بوناک
2- به آسمان پر زد مثال (مانند) بوی گل / که دلسیر بود (بی دل و دماغ بود. دل به سِرّو رِفتَن یا دل به سِرّو بویَن اصطلاحی است از گویش تربتی که بیحوصلگی و تنگخُلقی را میرساند) از عالم (دنیای) بویناک (ناک یا نوک یا ـوک از پسوندهایی هستند که در گویش تربتی به کار میرود مانند عِیْبِناک، عِیْبِنوک، عِلِّتوک هر سه به معنی کسی که عیب و علت و بیماریای دارد)
چه نِعْمَتِر از ما خدا زِوال اَوُرد
چِطو ز اَرمونِش، نِتُم یِخَنْمِر چاک؟
3- چه نعمتی را از ما خدا زوال آورد (چه نعمتی را خداوند از ما دریغ کرد، اشاره به نعمت وجود دکتر احمدعلی رجایی) / چطور از آرمانش (چگونه در افسوس او) ندهم یقهام (گریبانم) را چاگ (چطور در آرزوی او گریبان خود را چاک ندهم، گریبان چاک دادن کنایه از نهایت تأثر است)
به هر چه دل بَستُم، گِریفْتَن از دستُم
زِ قُرّ و قاشِ مُو کَسِ نِدَرَه باک
4- به هر چه دل بستم گرفتند از دستم / از غُر و لُند من (قُرّ و قاش به معنی پرخاش کردن و سر و صدا به راه انداختن هم هست) کسی ندارد باک (کسی ترسی ندارد).
مَگِر که سِبِ سرخ بِرِیْ چُلُق حِیْفَه؟
حَرُم رِوی اِیْ چرخ؛ حَرُم خوری اِیْ خاک
5- مگر که سیب سرخ برای چُلاق (کسی که دستش عیب دارد، معلول از ناحیهی دست) حیف است (اشاره به ضربالمثلی تربتی دارد که میگوید: سِبِ سرخ بِرِیْ دستِ چُلُق حِیْفَه؛ سیب سرخ برای دستِ چُلاق حیف است؛ و در مواردی به کار میرود که بخواهند به طعنه بگویند فلان امکانِ ویژه، مخصوصِ فلانی است و به ما نمیرسد که از آن استفاده کنیم.)
9/5/1357
***
برچسبها: گزارش جلسه شماره 1075 به تاریخ 930908, شعر محلی تربت, مرثیه, شعر محلی قهرمان