سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

4- فريادهای تربتی؛ گردآوری از استاد قهرمان (قسمت پنجم)

برای بهتر خواندن شعرهای محلی و دیدن اعراب آن به طور کامل، خوب است از خط هما (B Homa) استفاده کنید و برای بازخوانی ادبیات کلاسیک هم خط دوات (B Davat) مورد استفاده می‌گیرد. دوستان عزیز برای دانلود هر خط کافی است روی آن کلیک کنید. پس از دانلود دو فایل با پسوند ttf در اختیار خواهید داشت که آنها را باید به داخل درایو c؛ پوشه‌ی windows؛ پوشه‌ی fonts انتقال دهید. (C:\WINDOWS\Fonts) پس از انتقال، این خط‌ها (فونت‌ها) در رایانه‌ی شما قابل مشاهده خواهد بود.

جِوانان بشكِنُم شرم شما را / بگيرُم مِجلِسِ گرمِ شما را / مُو كه در خوندَنُم باكِ نِدارُم / خجالت مي‌كشُم پيشِ صدايُم. فرياد كردن معمولا با اين‌چنين فريادي شروع مي‌شده. درصد بالايي از مردم اين ناحيه شاعرند و فريادهاي محلي تربتي ساخته و پرداخته‌ی ذهنِ مردم و دل‌هاي عاشقِ جوانانِ اين ناحيه است. به‌راستي بعضي از اين فريادها از هر شعري شعرتر است. در شعر سنتي سه عنصر هم‌واره با هم بوده‌اند و سخن مي‌بايست موزون، مقفيٰ و مخيّل باشد تا به آن شعر اطلاق شود. در فريادها، وزن اصلي همان وزن دوبيتي و گاه رباعي است و قافيه هم معمولا همان مصرع اول و دوم و چهارم است كه البته اين‌ها هيچ‌گاه ثابت نيست. مقايسه‌ي فرياد با شعر شايد درست نباشد. اصلا فرياد، فرياد است. شعر را از دلِ خوش مي‌خوانند و فرياد را از سرِ درد. مردم معمولا در شبهاي بلند زمستان در چراغان‌هايشان دور هم جمع مي‌شدند و اصطلاحا، صدا به صدا (صدا وِر صدا) مي‌انداخته‌اند و به محض خوانده شدن مصرع چهارم يك فرياد، نفر بعد مصرع اول فريادش را به آن وصل مي‌كرده و اغلب در همان موضوع فريادي مي‌خوانده. آنها كه طبعي داشته‌اند هم بر اساس شرايط زمان و مكان فريادي مي‌ساخته‌اند. بله، برادر جان! خراسان است اين‌جا. برای دیدن قسمت‌های دیگر می‌توانید به آرشیو وبلاگ، برچسب "فریادهای محلی تربت"، مراجعه کنید.

41

به قرآنِ که خطّش ناشُمارَه

به مولایِ که تیغِش ذُوالْفِقارَه

سَر از سودایِ عِشقِت وَرنِدارُم

که تا دینِ محمد بَرقِرارَه

***

42

نِمازِ شوم، نِمازِ مُو قِضا شُد

غریبِ بود با مُو آشِنا شد

غریبِ بود که با مُلکِ خودِش رفت

خداوندا که روزِ مُو سیا شد

***

43

زنُم نالَه که نالَه‌مْ نالِه‌بَر نیست

زنُم نالَه که دلبر را خِبَر نیست

زنُم نالَه به درگاهِ الهی

مگِر آهِ دلِ مُو کارِگَر نیست؟

***

44

مو کفترِ سُوزُم ز هوا آمِده‌یُم

از دورِ سرِ امام رضا آمِده‌یُم

از دورِ سرِ امام رضایِ ضامن

امشُو به چراغون شما آمِده‌یُم

***

45

پسر عمّو قِبایِ مِلَّه داری

دو دس در گردنِ بیگانَه داری

دو دس از گردنِ بیگانَه وَردار

دو تا دختر عمو در خانه داری!

***

46

غِریبی سَخ مرا دلگیر دارَه

فِلک در گِردنُم زِنجیر دارَه

فِلک! از گِردنُم زِنجیر وَردار

که غربت خاکِ دامن‌گیر دارَه

***

47

صدا کِردی به قربونِ صدایت

چه می‌خواهی بیارُم از بِرایت؟

مُویم در عالم و یَگ قِطرِه‌یِ خون

که خونِ مُو حنایِ دِست و پایت

***

48

خدایا هر چه مایُم همچِنو کُو

مرا همسایه‌یِ باریک‌میو کُو

اگر باریک‌میو عمرِ نِدارَه

دو سال از عمرِ مُور وِر عمرِ او کو

***

49

پسر عمویِ گرگِ خود نِمایُم

ازی وِصلت به مرگِ خود رِضایُم

اگر از تِرسِ عمویُم نِباشه

سیاه‌نامَه به پیشِت می‌گذارُم

***

50

چطُو دردِ که دردُم گفتِنی نیس

که سنگُم وِر هوا اِنداختِنی نیس

مرا گفتَن که از یارِت جدا شُو

که یار جانَه و جانُم کِندنی نیس

***

42- غریبِ بود: غریبی بود / با مُلکِ خودِش رفت: به سرزمین خودش رفت

43- نالَه‌م: ناله‌ام را / ناله‌بَر: کسی که ناله را بِبَرَد (شک داشتم که "ناله‌بُر" به معنی‌ کسی که ناله را ببُرّد بخوانم و یا "ناله‌بَر" به معنی رساننده‌ی ناله به گوش دیگری؛ با توجه به قافیه‌ها که خبر و کارگر است، ناله‌بَر درست‌تر به نظر می‌آید) / الهی: در روایتی دیگر خداوند

44- کِفتَر: کبوتر / سُوزُم: سبز هستم / اِمشُو: امشب / چِراغون: چراغان، شب‌نشینی

45- قِبای مِلَّه: نوعی قبا که از پنبه‌ای موسوم به ملگی تهیه می‌شود و رنگی کِرِم‌رنگ است / دَس: دست / وَردار: بردار

46- سَخ: سخت

48- مایُم: می‌خواهم / همچِنو: همچنان / باریک‌میو: باریک میان، کمر باریک / عمرِ ندارَه: عمری ندارد، سن و سالی ندارد / وِر عمرِ او کُو: بر عمر او کن، به عمر او اضافه کن

49- نِمایُم: نمی‌خواهم / اَزی: از این / وِصلَت: وصال، ازدواج / رِضایُم: رضا هستم، راضی‌ام / سیاه‌نامَه: نامه‌ای که کسی را به مراسم عزا دعوت می‌کند

50- چطو دردِ: چطور دردی، چه درد بزرگی / وِر: بر، به / مرا گفتن: به من گفتند / جانُم: جان هم

***


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 985 به تاریخ 911107, شعر محلی تربت, فریادهای محلی تربت
+ نوشته شده در  یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۱ساعت 17:16  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |