شعر محلی تربت؛ شعر شمارهی 48 کتاب خدی خدای خودم، غزل؛ غم و غصه مرزن خنهی مر تنگ منن؛ استاد محمد قهرمان
درود دوستان عزیز. یکی دیگر از غزلهای روان با گویش تربتی اثر استاد محمد قهرمان را با هم میخوانیم. توضیحات غزل را در بخش جداگانهای آوردهام که برای دوستان تربتی کسلکننده نباشد. با این وجود به دوستان توصیه میکنم که نگاهی به توضیحات بیاندازند چون در برخی موارد ممکن است استنباطشان از اصطلاحات قدیمی با واقعیت تفاوت داشته باشد.
نکاتی چند به منظور بهتر خواندن شعر گویشی
http://bahmansabaghzade2.blogfa.com/post-2802.aspx
فایل صوتی mp3 شعر شماره 48 کتاب خدی خدای خودم
http://s7.picofile.com/file/8266597934/k_k_k_48_edited.MP3.html
نسخهی PDF شعر شماره 48 کتاب خدی خدای خودم
http://s7.picofile.com/file/8266598068/k_k_k_48_text.pdf.html
48
شعر شمارهی چهل و هشتم کتاب خدی خدای خودم اثر استاد جاودانیاد محمد قهرمان یک غزل زیبا است. این اثر همراه سه اثر دیگر در این کتاب در فروردین 1366 سروده شده است. بسیار برایم پیش آمده است که یک شعر گویشی قهرمان را خواندهام و گمان کردهام معنی آن را به تمامی درک کردهام اما وقتی برای ترجمهی شعر به زبان معیار و ارائهی توضیحاتی مختصر در شعر دقیق میشوم و به توضیحات استاد قهرمان رجوع میکنم تازه متوجه میشوم که شعر را درست درک نکرده بودم. به عنوان مثال در همین غزل در خوانشهای اولیه «لنگ مِنَن» را معادل «لنگ میشوند» گرفته بودم و بعد فهمیدم صحبت از «لنگ شدن کاروان» نیست، بلکه «لنگ کردن کاروان» مراد است و این خود معنایی دیگر است.
غم و غصَّه مِرِزَن خَـْنِهیِ مُر تنگ مِنَن
دِ رُباطِ دلِ مُو، قَـْفِلِهها لَنگ مِنَن
سَنگِ بودِ دل مُر وَختِ شِگَستَن اِی عشق
وِرمِدَْرَن دِ تِرَ ْزویِ تو پیهَنگ مِنَن
نِخوری غم که حنا رِفتَه گُرو، خونِ مُو هَست
دَمِ عِیْدی، سَرِ ناخونِ تُرُم رَنگ مِنَن
کِمَک از مُردُمِ بِداَصلْ نِمَـْیُم اَجّاش
دَستِمِر وَختِ مِگیرَن، دِ شُوِْ سَنگ مِنَن
غَمِ نون و غَمِ جون و غَمِ بِچَّه، غمِ زن
مُر دِ دُنیا به چه چیزایِ کِلَـْوَنگ مِنَن
ای رِفِق، توشنِهیِ صُلحُم، وَخِه مِرگَـْوَه بیار
مُردُم از غصَّه که اِقذِر دِ زِمی جنگ مِنَن
حَق هَمی بو که بِرَه غُژمَه و وَرغِلطَه دِ خُمب
حِیْفِ او خوشِهیِ اَنگور که اَ ْوَنگ مِنَن
27 /1/66
محمد قهرمان
***
48
غم و غصَّه مِرِزَن خَـْنِهیِ مُر تنگ مِنَن
دِ رُباطِ دلِ مُو، قَـْفِلِهها لَنگ مِنَن
1- غم و غصّه میریزند خانهی مرا تنگ میکنند/ در رباط دل من قافلهها لنگ میکنند («رُباط» (robât) همان کاروانسرا است. در قدیم در کنار راهها ساختمانهایی با حیاط و اتاقهای متعدد وجود داشت که مسافران در آن میماندند و استراحت میکردند. «لَنگ کِردَن» به معنی توقف کردن و بار انداختنِ کاروان است. «قَـْفِلِهها لنگ مِنَن» (qāfelehâ lang menan) یعنی کاروانها توقف میکنند و بار میاندازند.)
سَنگِ بودِ دل مُر وَختِ شِگَستَن اِی عشق
وِرمِدَْرَن دِ تِرَ ْزویِ تو پیهَنگ مِنَن
2- سنگ کامل دل مرا وقتی شکستند ای عشق/ برمیدارند در ترازوی تو پاسنگ میکنند (ای عشق، وقتی دل مرا که مانند «سنگِ کامل» است بشکنند، تکههای شکستهی آن را برخواهند داشت و به عنوان «پاسنگ» در ترازوی تو استفاده خواهند کرد. «بود» در گویش تربتی به معنی کامل و تمام است مثلا میگویند «فلانی مردِ بودِ رِفتَه» یعنی فلانی دیگر به کمال و به تمامی مردی شده است. «سنگِ بود» (sange bud) عبارت است از سنگ ترازویی که وزن آن از لحاظ عُرف محل کامل باشد. قبل از اینکه کیلوگرم مورد قبول واقع شود مردم هر منطقه واحدهای وزنی خودشان را داشتند و به سنگی که برابر با آن «واحد» میبود «سنگِ بود» میگفتند. مثلا اگر سنگی دقیقا سه کیلوگرم باشد در خراسان «سنگِ بود» است. «پی هَنگ» (pi hang) یا «پاسنگ» وزنهای است که در کفهی سبک ترازو میگذارند تا ترازو متعادل شود.)
نِخوری غم که حنا رِفتَه گُرو، خونِ مُو هَست
دَمِ عِیْدی، سَرِ ناخونِ تُرُم رَنگ مِنَن
3- غم نخوری که حنا گران شده است، خون من هست/ در ایام نزدیک به عید، سر ناخن تو را هم رنگ میکنند (اگر حنا گران شده است در عوض برای رنگ کردن ناخن تو خون من هست. گران در گویش تربت «گُرو» (goru) تلفظ میشود. «دَمِ عِیْد» یعنی نزدیکِ عید و رسم بوده است که در ایام عید ناخنها را با حنا سرخ میکردهاند.)
کِمَک از مُردُمِ بِداَصلْ نِمَـْیُم اَجّاش
دَستِمِر وَختِ مِگیرَن، دِ شُوِْ سَنگ مِنَن
4- کمک از مردم بداصل نمیخواهم هرگز/ دستم را وقتی میگیرند، زیر سنگ میگذارند. («بِداَصل» (bed asl) به معنی انسانِ بدذات، پست و فرومایه یا به قول امروزی «بیبُتّه» است. «اَجّاش» (ajjâš) که مخفف «از جایَش» است به معنی هرگز، اصلا و ابدا به کار میرود. «شُوْ» (šow) به معنی زیر است که همیشه با کسره به کار میرود. قهرمان خود در شعر 23 کتاب خدی خدای خودم «مرثیه برای کلاتهای که نماند» گفته است: «چه روزا نَـْله کِردُم از دلِ تَنگ/ که دستِ مُر به دَریار از شُوِْ سنگ». باید دقت داشت که «شُوْ» (šow) تلفظ گویشی «شب» نیز هست که با این معنی متفاوت است. «دست زیرِ سنگ داشتن» کنایه از ناچار و ناگزیر بودن است و «دستِ کسی را زیرِ سنگ گذاشتن» به معنی او را ناچار کردن و به تنگنا انداختن است.)
غَمِ نون و غَمِ جون و غَمِ بِچَّه، غمِ زن
مُر دِ دُنیا به چه چیزایِ کِلَـْوَنگ مِنَن
5- غم نان و غم جان و غم بچه، غم زن/ مرا در دنیا به چه چیزهایی مشغول میکنند. («کِلَـْوَنگ» (kelāvang) در گویش تربتی به معنی سرگرم و مشغول است.)
ای رِفِق، توشنِهیِ صُلحُم، وَخِه مِرگَـْوَه بیار
مُردُم از غصَّه که اِقذِر دِ زِمی جنگ مِنَن
6- ای رفیق، تشنهی صلح هستم برخیز شراب بیاور/ مُردَم از غصّه که این قدر در زمین جنگ میکنند. (تربتیها تشنه را «توشنَه» (tušna) تلفظ میکنند. «مِرگَـْوَه» (mergāva) که تلفظ گویشی «مرگآبه» میباشد به معنی شراب است. البته به پشتوانهی ادبیات عرفانی ما «شراب» نوعی بار عرفانی و مثبت دارد و در مقابل، این ترکیب به نوعی بار منفی دارد و شاید به همین دلیل است که استاد قهرمان در توضیح آن نوشتهاند: نوشیدنیِ الکلی. محمد قهرمان در قصیدهی «ناجو» گفته است: «.../ سِرمار خدا دایَه بِرِیْ مُردُمِ دارا/ او مُردُمِ بیکَـْرَه که مُخرَن چو زُلو خو!/ تا پایِ بُخوری بِخِزَن، سُرخ دَگیرَن/ مِرگَـْوَه کِنَن مرگ و بِخِندَن به زِمِستو/ ...)
حَق هَمی بو که بِرَه غُژمَه و وَرغِلطَه دِ خُمب
حِیْفِ او خوشِهیِ اَنگور که اَ ْوَنگ مِنَن
7- حق همین بود که دانه شود و در خُم درغلطد/ حیف آن خوشهی انگور که آویزان میکنند. («غُژمَه رِفتَن» (qočma reftan) به معنی دانه دانه شدن انگور و جدا شدن دانههای انگور از خوشه است. ضبط قدمی آن «غُژَم» است که به معنی دانهی انگور در لغت فرس اسدی آمده. اگر خوشهی انگور را تکان بدهی و دانههای انگور جدا شود میگویند «غژمه شد». «خُمب» (xomb) تلفظ گویشی خُم است. افزودن «ب» در کلمات مشابه مانند «دُمب» به جای دُم یا «سُمب» به جای سُم باعث میشود کلمه در حالت مضاف یا موصوف راحتتر تلفظ شود. «اَ ْوَنگ» (āvang) تلفظ گویشی «آونگ» به معنی آویخته و آویزان است. «انگورِ اَ ْونگ» خوشههای انگوری است که در اطاقی تاریک از رشتهای میآویزند تا چند ماه تازه و سالم بماند.
***
توضیح: بهمن صباغ زاده
17/6/1395 خراسان، تربت
***
برچسبها: شعر محلی تربت, شعر محلی قهرمان, دانلود شعر تربتی صوتی