سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

2-    بررسی کتاب "سیمرغ خیال" اثر استاد علی‌اکبر ضیایی - توسط آقای محمد جهانشیری (قسمت دوم)

هر چند مقوله‌ی سرایش شعر با نقد و بررسی تخصصی شعر دو موضوع جداگانه می‌باشند و حقیر به صرف اینکه توانایی سرودن شعر دارم نمی توانم نقادی قابل باشم وبه لحاظ فنی درمورد اثری نظر بدهم. اما از آنجا که نقد و بررسی مجموعه شعر سیمرغ خیال آقای سید علی اکبر ضیایی به اینجانب واگذار شده با کسب اجازه از ایشان در حد بضاعت اندک خویش فقط نظرات شخصی خودم را مطرح می کنم. قبل از هر چیز باید متذکر شوم  که مقدمه‌ای که استاد رشید براین کتاب نوشته‌اند جامع‌تر و تخصصی‌تر از هر نقدی است که توجه دوستان را به مطالعه‌ی این مقدمه جلب می کنم.  خصوصا که استاد رشید تقسیم‌بندی کاملی را از شعر جناب ضیایی انجام داده‌اند که قابل توجه است چرا که ایشان به علت دوستی و آشنایی دیرینه با مولف و شرکت درجلسات شعر با خُلقیات و روحیات شاعر نیز آشنا بوده و توانسته است حق مطلب را ادا کند. این تقسیم بندی عبارت است از:

1-سرایش غزل‌های مبتنی بر حمد و ستایش  و اظهار خلوص و بندگی در پیشگاه خداوند:

عشق تو دلبرا مرا خانه خراب می‌کند

غمزه‌ی دلربای تو دل ز من آب می‌کند

2- عشق و علاقه‌ی شاعر به اهل بیت عصمت و طهارت:

ای خانه‌زاد خالق دادار، یا علی

ای چشمه‌ی تجلّی انوار، یا علی

3- غزلیات عرفانی:

جز از ره حقیقت نتوان به حق رسیدن

فهم آن کند زمطلب کو خود بدان رسیده

4-اشعاری که جنبه‌ی بیان حوادث و رویداد های طبیعی دارد و موضع گیری و گلایه‌های شاعر از وضعیت اجتماع  و برخورد گروهی از مردم با هنر و هنرمند است:

مروری بر کتاب زندگانی کردم و دیدم

بتر زین روزگار ما به گیتی روزگاری نیست

5- تعهد شاعر به انقلاب اسلامی و همراهی با حرکت‌های سیاسی و اجتماعی انقلابی مردم و جنگ تحمیلی و شهدای انقلاب:

به میهن چون قدم بگذاشت مشعل‌دار آزادی

بزد لبخند بر گیتی گلِ گلزار آزادی

شهید نوح زمان در سفینه‌ی عشق است

که ناجی بشریت به پهنه‌ی دریاست

سبک شاعر در این مجموعه بیشتر سبک عراقی و گاهی سبک هندی است.در این مجموعه شاعر در قالب‌های زیادی طبع‌آزمایی کرده است که از آن جمله می‌توان غزل، قصیده ، مثنوی، ترکیب‌بند، ترجیح‌بند، مسمّط ، رباعی و دوبیتی را نام برد.

در غزل‌های عرفانی و موضوعات اجتماعی و همچنین اشعاری که در سوگ افراد مورد علاقه‌اش سروده یک حس گریز از مسائل دنیوی و نیز نوعی ناامیدی و یاس موج می‌زند که هر چند در دهه‌ی گذشته مخاطبان خاص خود را داشت و از اقبال خاصی برخوردار بود، اما امروزه دربین نسل جوان مورد اقبال واقع نمی‌شود.

زبان شعر در عین روانی خیلی نزدیک به زبان امروزی نیست. اما مشخصه‌ی مهم شاعر در این مجموعه روانی وصداقت در گفتار است و آنچه از شعر ایشان برمی‌آید این است که شعر ایشان جوششی و برآمده از دل است و شاعر جز بیان حالات خود هدف خاصی را دنبال نمی‌کند. از کسی انتظاری ندارد و بیشتر روح انسان را به آرامش و سازگاری دعوت می کند تا به تحرّک وجستجو.

حتی شاعر صادقانه در مورد مسائل روزمره‌ی خویش مانند پرداخت مالیات هم شعر سروده است:

ما را معاف دار از این قبض مالیات

داری اگر به حقّ ضعیفان تو التفات

بگرفته غم مرا، که چگونه ادا کنم

وجهی که جاری است مرا در رگ حیات

شاعر در سرایش شعر محلی نیز طبع خویش را آزموده است. با توجه به اینکه ایشان اصالتا تربتی هستند. گویش زبان شعر محلی ایشان از شعر کلاسیک چندان دور نیست و فقط لهجه را در گویش شعر تاثیر داده‌اند و از لغات و اصطلاحات جاری در شعر محلی توابع تربت‌حیدریه که شامل چهار جهت شهر تربت حیدریه،یعنی زاوه، بایگ، محولات و کدکن استفاده نشده است. وزنی که در شعرهای محلی ایشان بکار برده شده، در طنز دل‌نشین‌تر است تا موضوعات عاشقانه و اجتماعی و یا نصایح. برای این منظور می‌توان دو شعر دشمن شیطو (صفحه‌160) و دسته‌ی خِنجر نِمِری (صفحه‌161) را مقایسه نمود.

در جاهایی که شاعر اقدام به سرایش شعر کوششی نموده، موفقیت کمتری داشته و گاهی از عهده‌ی رعایت وزن شعر برنیامده است. مانند شعر افتتاح مسجد امام خمینی (صفحه 129و130) که اشکالانی در وزن آن به چشم می‌خورد. اما هر جایی که سخن از دل برآمده لاجرم بر دل نشسته و توانایی شاعر  را بروز می‌دهد که در اکثر غزل‌های عرفانی ایشان مشهود است.

توانایی شاعر در سرودن موضوعات مختلف  یکی دیگر از ویژگی‌های شعر ضیایی است. شاعر خود را در یک موضوع خاص محصور نکرده است و این نشان از توانایی شاعر و قریحه‌ی شعری او دارد.

قسمت دیگری که در اشعار جناب آقای ضیایی وجود دارد اخوانیات و یا شعرهایی است که به خاطر موضوعی خاص و یا بزرگداشت شاعران دیگر سروده است که بیانی بسیار ساده دارد و حرف دل شاعر است. این اشعار حکایت از قدرت بیان او و اینکه به راحتی آنچه را می‌خواسته بیان کرده است. به خصوص اظهار ارادت شاعر به مرحوم بهشتی و ارادت متقابلی که آن مرحوم به جناب ضیایی داشته بسیار خالصانه و به لحاظ شعری شاید از بهترین شعرهای شاعر به حساب آید. البته شاید مدیحه‌سرایی و تعارفات لفظی را نپسندید. اما این مراودات ادبی زمینه‌‌ی تلاش و کوشش و طبع‌آزمایی است و اغلب باعث تقویت قریحه‌ی شاعر می‌شود و در هر بار سرودن این اشعار مجبور به ارائه‌ی مطالب جدید و شعر محکم‌تر می‌شود. خصوصا که این مراوده با شخصی مثل مرحوم بهشتی باشد، که شعر او در این زمان مظلوم واقع شده است.  اما دریایی از معرفت الهی است و تسلط ایشان به زبان فارسی و لغات عربی باعث بجا ماندن غرلیات بسیار نغز شده است. در این مورد نیز شعر استقبال غزل (صفحه236) شاهد گفتار اینجانب است.

در پایان باز هم یادآور می‌شوم که بنده صلاحیت نقد آثار دوستان را ندارم و صرفا نظریات شخصی خود را مطرح نموده‌ام. با پوزش از دوستان و جناب آقای ضیایی، این مقال را به پایان می‌برم.

زحمت تایپ و ویرایش مطالب فوق را آقای عباسی عزیز به عهده گرفتند که از ایشان تشکر می‌کنم.


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 921 به تاریخ 900619, کنفرانس ادبی, بررسی کتاب سیمرغ خیال, تحقیق محمد جهانشیری
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ساعت 17:51  توسط بهمن صباغ‌ زاده  | 

2-    بررسی کتاب "سیمرغ خیال" اثر استاد علی‌اکبر ضیایی - توسط آقای محمد جهانشیری (قسمت اول)

مطالب این قسمت و قسمت دوم را به طور کامل در هفته‌ی آینده خواهید خواند. استاد علی‌اکبر ضیایی که در شعر "ضیا" تخلص می‌کند از شاعران پیش‌کسوت تربت حیدریه است.  در این قسمت شما را به خواندن غزلی زیبا از استاد ضیایی دعوت می‌کنم.

خماری‌ام ز سبوی لبان یار شکست

طلسم غصه به حِرْزِ رخِ نگار شکست

دمید از افق عشق آفتاب امید

به آب رودِ اَمَل، سدّ انتظار شکست

گشوده شد در توفیق با کرشمه‌ی دوست

به یمن او، کمر چرخ کج‌مدار شکست

چنان فتاد گشایش به کار بسته‌ی من

که قلب اهرمن از لطف کردگار شکست

به عهد خویش وفا کن، که در زیان افتاد

هر آنکه خورد شراب و ایاغ یار شکست

نهال عشق تناور به آب احسان کن

که نخل بی‌ثمر از باد فتنه‌بار شکست

منه به دوش کسی بار خود "ضیا" بی‌مزد

که ای بسا کمر و شانه زیر بار شکست

 ***


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 920 به تاریخ 900612, کنفرانس ادبی, بررسی کتاب سیمرغ خیال, تحقیق محمد جهانشیری
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ساعت 12:0  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |