2- کنفرانس ادبی؛ آیین نگارش، نگارش 6، سادهنویسی، محمدکاظم کاظمی
در این بخش کنفرانسهایی که توسط اعضای انجمن شعر شنبهشبها در جلسه ارائه میشود را مطالعه میکنید. در هفتههایی که برنامهای از پیش تعیین نشده باشد از بین مقالات مختلف یک مقاله، تحقیق، پایاننامه و ... را انتخاب میکنم و در این بخش میآورم. شاعران انجمن و خوانندگان محترم هم میتوانند اگر مقالهای مدّ نظر دارند که خواندن آن را برای دیگران مفید میدانند به آدرس siyah_mast@yahoo.com بهمن صباغ زاده ارسال کنند تا در وبلاگ نمایش داده شود. برای رعایت امانٔت در مواردی که مشکلی وجود داشته باشد و یا نیاز به توضیحی باشد در کروشه به نام نویسندهی وبلاگ {ن و: مثال} خواهد آمد.
درست نوشتن
شاید عبارت مشهور «سنگ سیاه حجرالاسود» را شنیدهاید و خود نیز از نوشتن چنین عبارتی خودداری میکنید، چون «حجرالاسود» همان «سنگ سیاه» است و بدین ترتیب، این عبارت، میشود «سنگ سیاه سنگ سیاه».
ولی ما گاه نظیر این کار را به صورتهایی پنهانتر، میکنیم و عبارتهایی مینویسیم که هرچند این عریانی را ندارد، با کمی دقت، از همین دست است. مثلاً یکی از دوستان، در جایی فعل «به وقوع میپیوندد» را برای «واقعه» به کار برده است، بدون دقت در این که «واقعه» و «وقوع» از یک ریشهاند و «واقعه»، شکل به وقوع پیوستهی یک کار است.
این واقعه در سالهای 457 ـ 438 م در زمان حکومت یزدگرد دوم پادشاه ساسانی به وقوع میپیوندد.
و من، در ویرایش، فعل «رخ میدهد» را به جای «به وقوع میپیوندد» نهادم.
این واقعه در سالهای 457 ـ 438 م در زمان حکومت یزدگرد دوم پادشاه ساسانی رخ میدهد.
و در جایی دیگر، نویسندهای، گفته است که «داستانها خود را از داستاننویسی سنتی جدا کرده و از تکنیکهای جدید داستاننویسی استفاده کردهاند.» ببینید:
از نظر فرم و زبان، داستانهای این دوره با این که خود را از داستاننویسی سنتی جدا کرده و از تکنیکهای جدید داستاننویسی استفاده کردهاند، اما هنوز در مرز تجربههای آغازین به سر میبرند.
به واقع، دوست ما، «داستان» را به جای «داستاننویس» آورده است.
در اینجا نیز شکل مخفیتر این «سنگ سیاه...» دیده میشود:
تودهها نیازمند شنیدن مفاهیمی هستند که استعدادشان، توان درک شرایط اجتماعیشان و ظرفیت هضم آن را داشته باشد.
«استعداد» در واقع همان «توان» است. پس نمیتوان گفت «استعداد کسی توان درک دارد» بلکه باید گفت «خود آن کس توان درک دارد.» و یا «آن کس، استعداد درک دارد.» پس از میان «استعداد» و «توان» باید یکی را انتخاب کرد و من «توان» را انتخاب کردم:
تودهها نیازمند شنیدن مفاهیمی هستند که توان درک شرایط اجتماعی و ظرفیت هضم آن را داشته باشند.
و این هم یکی دیگر.
به همین دلیل هم ترتیب قرار گرفتن نویسندگان در کتاب بر اساس تاریخ تولد آنان تنظیم شده است.
اینجا، «ترتیب» و «تنظیم» چنین حالتی دارند. خلاصهی سخن نویسنده این است: «ترتیب، تنظیم شده است.» در حالی که این نه «ترتیب»، بلکه «خود اسم نویسندگان» است که تنظیم میشود. این عبارت را چنین میتوان اصلاح کرد:
به همین دلیل هم ترتیب قرار گرفتن نویسندگان در کتاب بر اساس تاریخ تولد آنان است.
در یک ویرایش جدیتر، میتوان به همین شیوه ادامه داد و «قرارگرفتن» را هم برداشت.
به همین دلیل هم ترتیب نویسندگان در کتاب، براساس تاریخ تولد آنان است.
و این «ترتیب»، خود «قرارگرفتن» را هم میرساند. (دربارهی این «قرارگرفتن»های ناخوشایند نیز گویا در یادداشت سوم از این سلسله، صحبت کردیم.)
یک یادآوری.
ملاحظات دوستان درباره این سلسله نوشتهها همواره مایه مسرت من بوده است. از این میان جناب «باختر» با ریزبینی تمام این مباحث را تعقیب کردهاند که سپاسگزارشان هستم. فقط به گمان من، منظور اصلی من از این نوشتهها برای ایشان بسیار روشن نشده است. ایشان پنداشتهاند که بحث اصلی من بر سر فعلهای مرکب است، یعنی مثلاُ «نوشتن» به جای «نوشته کردن» و امثال اینها. ولی من به واقع بر سر توجه بر معانی کلمات بحث دارم. برای من «نوشتهکردن» ناخوشایند نیست، بلکه «نوشته نمودن» ناخوشایند است. یعنی به نظر من در فعل مرکب، باید اجزای فعل با همدیگر و با مفعول سازگار باشند. این که من «گذاشتن» را در مواردی بر «قراردادن» ترجیح میدهم به خاطر مرکب بودن «قراردادن» نیست، بلکه از این روی است که ممکن است آن مفعول اصلاُ «قرارگرفتنی» نباشد. پس این که میگوییم «مزار شریف در شمال افغانستان قرار دارد» از این ناحیه مشکل دارد.
البته پنهان نمیکنم که من طبیعتاُ طرفدار سادهنویسی هستم، به ویژه در نثرهای علمی و آموزشی. مسلماُ گاهی نگرش من در این مورد، متأثر از این پسند و سلیقه نیز هست.
تاریخ درج مطلب در وبلاگ نویسنده: دوشنبه 4 خرداد ۱۳۸۳
منبع:
وبلاگ شخصی آقای محمد کاظم کاظمی
http://mkkazemi.persianblog.ir
***
برچسبها: گزارش جلسه شماره 1045 به تاریخ 930206, کنفرانس ادبی, آیین نگارش, تحقیق بهمن صباغ زاده