سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

5- شاعر همشهری؛ عماد تربتی؛ (1278 - 1369)؛ گردآورنده بهمن صباغ زاده

مانند هر هفته کتاب‌هایی که راجع به شعر تربت و شعر خراسان چاپ شده بود را جستجو می‌کردم تا به عماد خراسانی و عماد تربتی رسیدم که یکی در مشهد و دیگری در تربت می‌زیسته و زندگی این دو شاعر را که معاصر هم نیز بوده‌اند را با یکدیگر مقایسه می‌کردم. یکی شاعرای شوریده و عاشق پیشه و دیگری شاعری که به مقام نایب رییسی مجلس سنا رسیده است. تصمیم گرفتم این هفته را به سناتور عماد تربتی اختصاص بدهم. دوستان خواننده توجه کنند که اگر به اطلاعات اشتباهی در این زندگی‌نامه‌ها برخوردند و یا اطلاعات تکمیلی در این خصوص دارند، لطف کنند به آدرس ایمیل siyah_mast@yahoo.com بهمن صباغ زاده؛ بفرستند تا اصلاحات لازم انجام شود.

مطلب دیگر این‌که به منابعی که برای نوشتن شرح حال و شعر شاعران همشهری در اختیار داشتم یک کتاب بسیار ارزشمند و مفید اضافه شد. استاد موسوی با چاپ کتاب "شعر دربی" که گزیده‌ی شعر شاعران معاصر تربت حیدریه است به معرفی شاعران امروز این خطّه پرداخته‌اند که غالبا جوان هستند و نامشان تا کنون در تذکره‌ای نیامده است. پس از این‌که نوشتن راجع به شاعران قدیمی‌تر تمام شود، حتما در همین بخش به معرفی شاعران جوان و با استعداد تربت حیدریه خواهم پرداخت و در این زمینه کتاب استاد موسوی با نام شعر دربی می‌تواند منبع منحصر به‌فردی باشد.

عمادالدین تربتی در سال 1278 در تربت حیدریه به دنیا آمد. پدرش حاج شیخ عبدالرزاق مجتهد تربتی بود که از علمای تربت محسوب می‌شد. (آقای علیرضا روحانی از خوانندگان وبلاگ لطف کرده‌اند و از طریق ایمیل اطلاع داده‌اند که نام پدر عماد تربتی حاج شیخ عبدالرضا است. از ایشان تشکر می‌کنم. اضافه شده در 27 مردادماه 1394 ساعت 17:13) او تحصیلات جدیده و قدیمه را در زادگاهش تربت حیدریه گذراند و در جوانی چنان که از او انتظار داشتند به کسوت روحانیت ملبس شد. پس از آموختن مقدمات زبان و ادبیات عرب، به تحصیل معارف اسلامى پرداخت و تا درجه‏ى اجتهاد پیش رفت. پس از گذراندن کلاس قضایی در مشهد، در تشكیلات عدلیه‏ى داور خدمت قضاوت را پذیرفت و چند سالى به شغل قضاوت اشتغال داشت. بعد پروانه‏ى وكالت دادگسترى گرفت و وكیل آستان قدس رضوى شد و تدریجاً صاحب املاك و مستغلات گردید و در مشهد اسم و رسمى پیدا كرد. در انتخابات دوره‏ى چهاردهم در 1322 كه با جنگ بین‏الملل دوم و اشغال ایران توسط نیروهاى خارجى مصادف بود، از تربت حیدریه به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. او خیلی زود خود را در مجلس اثبات کرد و در ادوار پانزدهم، شانزدهم، هیجدهم، نوزدهم و بیستم نیز به مجلس راه یافت. او در مجلس جزو طرفداران دولت محسوب می‌شد و تا نیابت ریاست مجلس هم پیش رفت. در سال 1342 به عنوان سناتور انتخابی خراسان به كاخ سنا راه پیدا كرد و در مجلس سنا هم چهار دوره حضور داشت و نایب رییس مجلس سنا نیز بود. مجموعاً شش دوره نماینده‏ى مجلس شوراى ملى و چهار دوره سناتور بوده است. سناتور عماد خراسانی به اذعان دوست و دشمن در امور حقوقى و سیاسى بسیار مطلع بوده است. به قول گلشن آزادی: "وی از رجال فعال و هوشمند ایران است که برای اصلاحات و ترقی حوزه‌ی انتخابیه‌ی خود اقدامات پسندیده‌ای کرده و در آبادانی آن خطه وجودش بی‌اثر نبوده است." او در جوانى با دختر آیت‏اللَّه‏زاده خراسانى ازدواج كرد و از همان آغاز جوانی شعر نیز می‌سرود. شعر زیادی از او باقی‌ نمانده است و در زمان حیات آثار خود را مدون ننموده است. وی در 1369 درگذشت.

اشعار زیر که از سروده‌های عماد تربتی است، از کتاب صد سال شعر خراسان نقل می‌شود:

ایران ز چه آزرده‌ی هر خار و خس است؟

از بهر چه آزادی ما در قفس است؟

آزاد چو نیستم نمی‌گویم فاش

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

 

گَرد خط گِرد رخ یار کماهی بگرفت

در زمین هم عجب این است که ماهی بگرفت

دل من را به‌کنار خط سبزش جا داد

آب را کرد گل‌آلود که ماهی بگرفت

 

چشمی که هزار چشم دارد در راه

چشمی که هزار دل رباید به نگاه

از چشم حسود چشم‌زخمی دیده‌ست

خونین شده چون دل من آن چشم سیاه

 

حدود سال‌های 1308 یا 1309 هجری شمسی مرحوم افسر رییس انجمن ادبی ایران غزلی را به مسابقه گذاشت و شاعران زیادی آن غزل را استقبال کردند و این غزل را عماد تربتی سرود:

عشق مه‌رویان به‌جز خون جگر دارد؟ ندارد

آه و زاری در دل آنان اثر دارد؟ ندارد

مدتی دل را به خون آغشته کردم تا نسوزد

آتش عشق اعتنا بر خشک و تر دارد؟ ندارد

با دل دیوانه دوش اندر سر زلفش بگفتم:

آخر این تیره‌شب اندر پی سحر دارد؟ ندارد

خواستم دل را مگر سازم رها از چنگ عشقش

لیک کبک از چنگل شاهین مَفر دارد؟ ندارد

چون پدر شد پیر، دستش را پسر گیرد؟ نگیرد

از پسر جز بهره منظوری پدر دارد؟ ندارد

آن‌که در دنیا زند دائم دم از صلح عمومی

از زبان خویشتن روحش خبر دارد؟ ندارد

جز بدِ همسایه را همسایه می‌خواهد، نخواهد

غیر از این همسایه‌ی ما در نظر دارد؟ ندارد

***


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 955 به تاریخ 910320, شاعر همشهری, زندگی‌نامه عماد تربتی
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ساعت 19:45  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |