در صفحهی فرهنگ و هنر شمارهی ۲۰۶ پیام ولایت که در ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ منتشر شده، در بخش هوای تازه یک شعر تازه میخوانید از خانم فائزه صبری. این شعر در جشنوارهی گردشگری ادبی ابریشم که در بهار ۱۴۰۳ در تربت حیدریه، بایگ و رودمعجن برگزار شد جزو آثار شایستهی تقدیر بود.
هوای تازه


به مناسبت جشنوارهی گردشگری ادبی ابریشم
چشم خود باز کرده و دیدم
زندگی بر مدار تکرار است
روز و شبها مدام در پی هم
همه تکراری است و اجبار است
خسته از زندگی تکراری
ناامید از جهان پر تزویر
خسته از هر تلاش بیحاصل
و از این روزهای بیتغییر
روح من متهم به آزادی است
جسم من در حصار بیماری
ای خدایی که خالقم هستی
راحتم کن از این خودآزاری
من کیم؟ راه من کجاست کجا؟
من برای چه آفریده شدم
زندگی از کجاست تا به کجا؟
من برای چه برگزیده شدم؟
زد صدا خالقم که: «ادعونی»
«کی صدایم زدی نگفتم جان؟
تو خودت را اگر که بشناسی
من درون تو گشتهام پنهان»
در تلاشم که پیلهای بتنم
دور خود تا که خلوتی باشد
در تلاشم که در نهان خودم
با منِ خسته صحبتی باشد
در دل پیله میرسم به خودم
به خدا میرسم در این خانه
پیله را میشکافد افکارم
در خودم میرسم به پروانه
«چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی»
در دل کرم کوچک قصه
پَر پروانهای نهان بینی
#فائزه_صبری
#پیام_ولایت
#ابریشم
#هوای_تازه
برچسبها: بهمن صباغ زاده, فائزه صبری, پیام ولایت, هوای تازه