سیاه‌مشــــــــــــــــــــــــــــــــق

گزارش‌های بهمن صباغ زاده از جلسه‌های شعر

4- گزیده‌ی شعر تربت؛ غزل؛ نفس نکش، جواد ماهر

سال‌هاست در این وبلاگ به شعر تربت پرداخته شده است و شعرهایی که در جلسه‌ی شنبه‌شب‌ها در جلسه خوانده می‌شود در گزارش هفتگی در وبلاگ می‌آید. کمی که از تاسیس وبلاگ گذشت به این نتیجه رسیدم که در انتهای بخش شعرخوانی یکی از غزل‌های خوب معاصر را بیاورم که در طول زمان به یکی از غزل‌های خوب شاعران تربتی تغییر کرد. با اضافه شدن این بخش که «گزیده‌ی شعر تربت» است این بخش مستقل از شعر تربت حیدریه شد. با مستقل شدن بخش «گزیده‌ی شعر تربت» از این پس دامنه‌ی اشعار از غزل به تمامی قالب‌ها گسترش پیدا می‌کند و دامنه‌ی جغرافیایی به خطه‌ی زاوه محدود خواند شد. زندگی‌نامه‌ی شاعران تربتی از جمله شاعر این شعر در آرشیو وبلاگ موجود است.

 

بس کن! در این هوای پریشان، نفس نکش!

در کوچه‌های این شب ویران، نفس نکش!

ققنوس من! بهار تو مرده است، یخ زده است

دیگر به احترام کلاغان، نفس نکش!

من در خودم به حالت اغما رسیده‌ام

ای روح پاره پاره‌ی بی‌جان، نفس نکش!

من مرده‌ام و جسم مرا باد می‌برد

در این زمین بی سر وسامان، نفس نکش!

ققنوس من! که مرگ مرا جار می‌زنی

در فصل بی‌خیالی ِانسان، نفس نکش!

وقتی دلت شکسته‌تر از حال پنجره است

فرزند خوب حضرت باران! نفس نکش!

 

جواد ماهر

***


برچسب‌ها: گزارش جلسه‌ شماره 1084 به تاریخ 931118, گزیده شعر تربت, ‌زندگی‌نامه جواد ماهر
+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ساعت 16:2  توسط بهمن صباغ‌ زاده  |